-
۳۱۷۵
پیدایش صدوقیان
نهضت مکابیان حرکتی بود که یهودیان تحت حاکمیت شهریاران سلوکی ـ جانشینان اسکندر مقدونی در سوریه- پدید آوردند. اسکندر تربیتشده ارسطو و تحت تأثیر وی بود. او پیش از اینکه عنصری نظامی باشد، عنصری فرهنگی بود. از این رو، همزمان با فتوحات سرزمینهایی مانند ایران، آسیای صغیر، هندوستان، سوریه و مصر به ترویج فرهنگ یونان اقدام کرد. در این فرآیند عقاید و اندیشههای قوم یهود مورد تهاجم تمدن یونان قرار گرفت.
گروهی از یکتاپرستان یهودی به نام «حسیدیم» در مقابل این تهاجم قیام کردند. این مقاومت تا زمان مکابیان ادامه یافت. خاندان مکابی از متتیای کاهن و پسرانش یوحنا، یهودای مکابی، الیعازار و یوناتان بودند. آنان در برابر حاکمان ستمگر سلوکی، که فرهنگ یونانی را ترویج میکردند، مقاومت یهودیان را رهبری کردند. قیام یهودیان یکتاپرست منجر به استقلال یهودیان شد. در این دوره، یهودیان به دو فرقه فریسیان و صدوقیان تقسیم شدند. جنگ و نزاع بین این دو گروه، حکومت صدساله مکابیان را ضعیف و زمینه را برای سلطه رومیان مساعد کرد. سرانجام یکی از سرداران رومی به نام «پومپه» بخشی از سوریه را در سال 63 ق.م از حاکمیت مکابیان درآورد. سالهای 142 ق.م تا 63 ق.م،دوران استقلال یهود، دوره مکابیان نام دارد.
وجه تسمیه صدوقیان
نام این فرقه به صادوق بن اخیطوب که از طرف حضرت داوود (علیه السلام) به کهانت منصوب شده بود، مربوط می شود (کتاب دوم سموئیل 8:17 و 15:24). این منصب در عصر حضرت سلیمان (علیه السلام) نیز برای صادوق باقی ماند(کتاب اول پادشاهان 2:34). کاهنان بنی صادوق در کتاب حزقیال مورد تعریف و تمجید قرار گرفته اند و امانت داری آنان ستوده شده است(حزقیال 44:15)
عقاید فرقه صدوقیان
صدوقیان به جای نماز، برای قربانی اهمیت ویژه ای قائل بودند. بسیاری از کاهنان هیکل سلیمان و حاخامهای سنهدرین از این فرقه برخاستند. روابط آنان با والیان رومى نیز خوب بود. آنان منکر معاد و مخالف احکام و اصول و فروع غیر علمى- عقلى دین یهود بودند. این فرقه تنها به نبوت موسی باور داشت و انبیاء و کتب دیگر غیر از تورات را قبول نداشت. از تورات فقط اسفار پنجگانه را قبول داشتند. این فرقه به بقاى روح و جهان آخرت باور نداشت و همین جهان را دار ثواب و عقاب مى دانستند.
صدوقیان بر خود لازم می دیدند سنتهای گذشته را حفظ کنند و با تجدید نظر و تفسیر به رأی فریسیان و آداب و عادات آنان مخالفت می ورزیدند. آنان قائل به جسمانیت خدا بودند و می گفتند قربانی و هدایایی که در راه خدا می دهیم، مانند چیزهایی است که به یک پادشاه یا حاکم بشری داده می شود. صدوقیان جاودانگی نفس و قیامت را انکار می کردند و می پنداشتند سزای نیکی و بدی در همین دنیا داده می شود و در مورد اراده انسانی به اختیار مطلق معتقد بودند.
وجوه اختلاف فریسیان و صدوقیان
- صدوقیان معتقد بودند تورات غیر قابل تفسیر و تاویل است و باید فقط ظاهر آن را پذیرفت. اما فریسیان قائل به تفسیر و تاویل بودند.
- صدوقیان قائل به جسمانیت خداوند بودند (چون تورات را قابل تاویل و تفسیر نمی دانستند ظاهر آیاتی که دلالت بر تجسیم خداوند وجود دارد، مثل آیه کشتی الوهیم با یعقوب، را می پذیرفتند) اما صدوقیان قائل به عدم تجسیم خداوند بودند.
- صدوقیان بر خلاف فریسیان، به وجود رستاخیز، قیامت و دنیای اخروی اعتقادی نداشتند.
- صدوقیان معتقد بودند ملت یهود باید با سایر ملت ها ارتباط بگیرد تا از طریق داد و ستد با آن ها نیرومند گردد، اما فریسیان قائل به برتری ملت یهود بودند و معقتد بودند نباید با سایر ملت ها تعامل کرد.
- صدوقیان معتقد بودند عبادت باید تنها در معبد مقدس (بیت المقدس) انجام بگیرد. اما فریسیان می گفتند عبادت در هر مکانی می تواند انجام شود.
صدوقیان از منظر انجیل
صدوقیان مانند فریسیان با مسیح مخالف بودند و نام آنان به تکرار در اناجیل چهارگانه آمده است. عوام یهودى این فرقه روشنفکر را مرتد و خارج از دین مى شمردند. در عهد جدید یعنى اناجیل و رسالات رسولان از این فرقه یاد شده است. بنا به مندرجات انجیل، مقارن میلاد مسیح، میان دو فرقه فریسى و صدوقى اختلاف شدید رخ دارد. صدوقیان در اقلیت بودند و لذا مورد تهمت و آزار فریسیان قرار داشتند. در آن هنگام فریسیان با مسیح و پیروان او در جنگ و جدال بودند. «قیافا» کاهن بزرگ یهودیان فریسى به قتل عیسى فرمان و فتوى داد و آن حضرت را مرتد نامید.
کاهنان فریسى همیشه با عیسى مناظره می کردند. آن ها به او تهمت زنا مى زدند و به او اهانت و آزار مى رساندند. همین تهمت های یهودیان فریسی به حلال زادگی عیسی ابن مریم، که انعکاس آن در «تلمود» نیز یافت می شود، موجب شد مسیحیان نسبت به یهودیان شدیدا کینه بورزند و آن ها را مورد آزار و اذیت شدید در قرون وسطی قرار دهند.
تعصب و اختلافات فریسى و صدوقى باعث از میان رفتن وحدت سیاسى و مذهبى قوم یهود شد. تعالیم صدوقیان به تعالیم عیسى شباهت دارد. صدوقى ها در قبال متن کتاب مقدس رویکردى محافظه کار و لفظ گرا داشتند. بدین ترتیب آنان حکم «چشم در مقابل چشم، دندان در قبال دندان»را دقیقا به همان معنایى مى دیدند که الفاظ آن مى گفت، در حالى که تفسیر بیشتر پروشیان به تاوان پولى برمى گشت. همین انعطاف ناپذیرى روش هاى لفظ گرا، در کنار اصل اهمیت مناسک قربانى معبد براى صدوقیان، که عمدتا کاهن بودند، باعث شد که مذهب صدوقى نتواند پس از ضایعه سال 70 به حیات خویش ادامه دهد.
انقراض فرقه صدوقیان
در سال 70 میلادی، امپراطوری روم به رهبری تیتوس، به یهودیان هجوم آوردند و معبد سلیمان را برای بار دوم (بعد از اولین تخریب توسط بخت النصر) تخریب و نابود نمودند. بعد از این هجوم گسترده اثری از فرقه صدوقیان نماند.
منابع مورد استفاده:
- آشنایی با ادیان بزرگ، حسین توفیقی، صص 127-128 ، چاپ 16 ، انتشارات سمت ، مرکز تحقیق و توسعه ی علوم انسانی ، موسسه فرهنگی طه و جامعه المصطفی العالیه
- دانشنامه ی صهیونیسم و اسرائیل، مجید صفاتاج
- مقاله نهضت مکابیان، جواد باغبانی، نشریه معرفت ادیان، شماره اول ، زمستان 88
- مقاله فریسیان پارسایان یهود، الیس ریوکین، ترجمه محمدجواد شمس، نشریه معارف، نشریه مرکز نشر دانشگاهی، دوره هیجدهم، شماره 3 آذر- اسفند 1380