وضعیت یهودیان در کشورهای اسلامی از عصر پیامبر تا عثمانیان

  • ۱۵۸۹

برخی از یهودیان پس از جنگ با روم در سال 70م، که منجر به تخریب بیت‌المقدس شد و یهود در سراسر عالم پراکنده شدند، به جزیره‌العرب آمدند. منابع عربی نیز این نظریه را تأیید می‌کنند. دربارة علل مهاجرت یهودیان به جزیرةالعرب، نظریات گوناگونی ارائه شده است. برخی بر این باورند که آوارگی یهودیان پس از تخریب اول و دوم بیت‌المقدس، باعث شد که گروهی از آنان به جزیرةالعرب بیایند. برخی دیگر، روابط تجاری را دلیل مهاجرت می‌دانند. برخی نیز، افزایش جمعیت یهودیان را علت مهاجرت معرفی می‌کنند؛ اما بر اساس روایات و آیات قرآن می‌توان گفت: یهودیان بر اساس آگاهی از ظهور پیامبر جدید در این منطقه به آنجا کوچ کرده بودند. نظرات دیگری نیز ارائه شده است که همگی در حدّ حدس و گمان هستند و از آنجایی که ما هیچ متنی از یهودیان جزیرةالعرب نداریم نمی‌توان آن را اثبات کرد. نخستین رویارویی یهودیان با مسلمانان، خوشایند بود.

حضرت محمد(ص) با یهودیان بسیار خوب رفتار کرد. برای نمونه، از آنان جزیه پذیرفت؛ ولی از مشرکان نپذیرفت. آیات قرآن و تاریخ بیانگر این موضوع هستند. گروه‌های متعددی از یهودیان در جزیره‌العرب ساکن شده بودند؛ مانند بنی‌قینقاع، بنی‌نظیر، بنی‌قریظه و یهودیان خیبر که پیامبر اکرم(ص) امیدوار بود با توجه به هماهنگی فکری و دینی اسلام و یهودیت، آنان با مسلمانان همگام شوند؛ ولی در عمل یهودیان مدینه از این کار سرباز زدند. بر اساس آیات قرآن، کارشکنی‌های ایشان عبارت بودند از:

  • سیاسی و نظامی مانند (جاسوسی، تهدید امنیت، طرح ترور پیامبر و...)؛
  • فرهنگی (مانند شبهه‌افکنی، تخریب شخصیت، تحریف تورات و ...)؛
  • اعتقادی (مانند انحراف از توحید، انکار نبوت و قیامت و دشمنی با جبرئیل)؛
  • اقتصادی (مانند برنگرداندن اموال مسلمانان و ایجاد بحران اقتصادی)

    پیامبر(ص) در برابر کارشکنی‌های یهودیان، شیوه‌های گوناگونی در پیش گرفتند؛ ابتدا با آنان پیمان بست و آنان را به حق و فطرت دعوت کرد. در ادامه، با آنان مدارا کرد و آنان را به عقاید مشترک و پرهیز از اختلاف فراخواند؛ سپس با آنان به مناظره نیکو پرداخت و پس از آن از تحدی و هشدار استفاده کرد و در نهایت، مجبور شد که با آنان برخورد نظامی کند. البته برخی محققان، دلیل دشمنی پیامبر(ص) با یهود را مسلمان نشدن یهودیان می‌دانند.

    در مقابل، برخی بر این عقیده‌اند که این یهودیان بودند که در دشمنی با مسلمانان در جزیرةالعرب پیش‌گام بودند. بنی‌قینقاع مجبور به هجرت و بنی‌نظیر نیز به خیبر یا شام کوچ کردند. مردان بنی‌قریظه کشته، و بقیه اسیر شدند. دیگر یهودیان، به عنوان اهل ذمه با مسلمانان ماندند که با آنان خوش‌رفتاری شد. رفتار خوب مسلمانان با یهودیان، باعث شد که هر دو طرف از همدیگر بهره ببرند؛ بنابراین هرجا اسلام مستقر می‌شد، یهودیان اوضاع و شرایط خوبی پیدا می‌کردند. در فلسطین، مصر و اسپانیا که پیشرفت آنان بسیار چشمگیر بود، جایگاه خوبی پیدا کردند.

    عصر عباسی در بابل (عراق)

    مسلمانان پس از فتح عراق و ایران، مقام «رأس الجالوت»؛ یعنی رهبر تبعیدی‌های یهودی به منطقه بابل را به رسمیت شناختند. یهودیان از لحاظ شغلی، اقتصادی، زمین‌داری، بازرگانی و مناصب حکومتی با مسلمانان یک سان بودند و هیچ تبعیض چشمگیری میان آنان وجود نداشت. با فتوحات اسلامی و در آغاز عصر عباسی، انقلاب بازرگانی قرن‌های هشتم و نهم میلادی موجب شد که یهودیان به تجارت محلی و بین‌المللی، صرافی و رباخواری بپردازند. در قرن دهم میلادی به حدّی رسیدند که نهادهای مالی یهود در قاهره و بغداد به دولت وام می‌دادند.

    در مقابل، بازرگانان مسلمان نیز بسیار قوی بودند، بنابراین از نفوذ آنان احساس خطر نشد و آنان با آرامش به کار خود ادامه دادند و مورد تعرض واقع نشدند. این قدرت تجاری و اقتصادی در تعیین رأس‌الجالوت نیز اعمال نفوذ می‌کرد. این نفوذ سبب شد که سعید بن یوسف فیومی، پس از رانده شدن توسط رأس الجالوت، همچنان به مدت دو سال رئیس مجمع سورا بماند. آنان بر پومبدیتا نیز مسلط بودند. بسیاری از اوقات رئیس یهودیان در یک منطقه، هم کار خاخامی انجام می‌داد و هم نمایندة تجاری چند شرکت بود.

    ادبیات عبری، به ویژه در بخش شعر (وزن و قافیه) از عربی متأثر شد. تأثیر دینی اسلام بر یهودیت بیش از هلنیسم بود. بزرگان اندیشة عربی اسلامی یهودی (مانند سعدیا گائون و گروه قرائیم) در نیمه قرن هشتم پدیدار شدند و هلاخا (شریعت) جمع‌آوری شد و به روش کتاب‌های فقهی اسلامی، دسته‌بندی و تألیف شد. علمای یهود فتواهای خود را به روش فتواهای علمای اسلام صادر می‌کردند.

    احیای دانشگاه‌های سورا و پومبدیتا

    پس از ویرانی اماکن مقدس یهود در اورشلیم و به اسارت رفتن یهودیان توسط نبوکدنصر بابلی، سپاهیان ایران منطقة بابل را تسخیر نمودند و یهودیان اسیر را آزاد ساختند. با اینکه گروه کثیری از یهودیان به بیت‏المقدس بازگشتند، اما عده‏ای اقامت در بابل و ایران روزگار هخامنشی را پذیرفتند. ایرانیان با یهودیان به خوبی رفتار کردند. این امر سبب شد که پس از تخریب معبد توسط رومیان، یهودیان دوباره به ایران و بابل کوچ کردند و با آرامش سال‌ها زندگی کردند. در سال 226 م. اشکانیان منقرض شدند و ساسانیان روی کار آمدند که در ابتدا با یهودیان خوب رفتار کردند؛ ولی به مرور زمان طبق خواسته روحانیان زرتشتی، پیروان تمام ادیان، از جمله یهودیان مجبور به پذیرش دین زرتشت شدند. در این دوره، مراکز علمی و دینی یهودیان در بابل بسته شد.

    مهم‌ترین مدارس که در اواخر این دوره بسته شدند، سورا و پومبدیتا بودند. با ورود اسلام به عراق، دانشگاه‌های سورا و پومبدیتا در حدود قرن نهم م. دوباره احیا شدند، جایی‌که در دوره خلافت حضرت علی(ع) در سال 658 م. مرحلة جدیدی در تحولات فرهنگی آموزشگاه‏های یهود پیش آمد و عصر گائون‌ها یا گئونیم ایجاد شد که از قرن هفتم تا یازدهم یهودیان جهان، مشکلات دینی خود را از آنان می‌پرسیدند.

    نقش بغداد

    بزرگ ‌ترین جامعة یهودی عراق در بغداد، پایتخت عباسیان بوده است. محلة یهودیان و پل بخش غربی بغداد به نام «پل یهود»، نشان‌دهندة جمعیت یهودیان در این شهر بوده است. در اواخر قرن نهم میلادی، دانشگاه‌های سورا و پومبدیتا در این شهر ساخته شد. قرائیم نیز سهم مهمی در حیات این شهر داشته‌اند. در مرکز خلافت اسلام در بغداد، یهودیان به مقامات بسیار بالایی دست یافتند. رأس‌الجالوت به اقتدار دوباره رسید؛ البته اقتدار روحانی در اختیار گائون‌ها یعنی رؤسای دو مدرسه بزرگ بابل (سورا و پومبدیتا) بود. طلاب از دور و نزدیک از جهان مسیحی، اسلام، از اسپانیا، ایتالیا و ... به مدارس یادشده سرازیر شدند.

    دوره حکومت عثمانی (عصر طلایی سیاست و اقتصاد)

    یهودیان در کشورهای اسلامی زندگی آرام و مسالمت‌آمیزی داشتند و به مناصب عالی (مانند بانکداری، تجارت داخلی و بین‌المللی، صنعت و...) پرداختند. دولت عثمانی نیز یکی از همین کشورها بود که زمینه زندگی راحت را برای یهودیان فراهم می‌کرد. اکثریت یهودیان در قرن‌های پس از دوره میانه در اروپای شرقی و در سرزمین‌های امپراطوری بزرگ عثمانی زندگی کردند. در قرن پانزدهم، ترکان عثمانی‌ تبدیل به یک قدرت مهم جهانی شدند و بسیاری از یهودیان اشکنازی در سرزمین‌های عثمانی سکنی گزیدند. در بخش‌های مختلفی از این امپراطوری (مانند بالکان، یونان، قاهره، دمشق و قسطنطنیه)، جوامع یهودی در قرن شانزدهم رشد خوبی داشتند. برخی از مهاجران یهودی، سفارادی مانند دونا گراسیا (قرن 16) عضو قوه قضاییه عثمانی شدند. نوه وی، یوسف ناسی (1579م. ـ 1524م.) نیز شخصیت مهمی در قوه قضاییه شد و موجب شد که کارهای مالی و مالیاتی دولت عثمانی نیز به نهادی یهودی واگذار شود. مهاجرت بزرگ یهودیان به امپراطوری عثمانی همچنین جان تازه‌ای به حیات دینی یهودیان بخشید و دانشگاه‌های دینی یهودی در مراکز مهمی مانند قاهره، قسطنطنیه و سالونیکا ساخته شد.

    برجسته‌ترین شخصیت محقق این دوره، یوسف کارو ( 1575م.ـ 1488م.) است که از اندلس به بالکان مهاجرت کرد. کارو در دهة 1520م یک تحقیق وسیع با نام خانه یوسف در شریعت یهودی پایه‌گذاری کرد که از آثار بزرگان یهودی پیش از خود نیز کمک گرفت. وی کتاب مختصری نیز با نام شولحان عاروخ تألیف کرد که فقط قواعد قابل اجرای هلاخا را در آن آورده بود. این مجموعه در سال 1564م. عرضه شد و به رساله مرجع شریعت یهودی در جهان تبدیل شد. در خلال تدوین شولحان عاروخ، کارو به شهر صفد در فلسطین که مرکز عمدة حیات دینی یهود شده بود، مهاجرت کرد.

    http://bayanbox.ir/view/8924604585236806636/joseph-karo-1.jpg

    یوسف کارو (Joseph Karo)، اندیشمند یهودی، قرن پانزدهم و شانزدهم میلادی

    در قرن شانزدهم این جامعة کوچک یهودی، مرکز تولید لباس شد و جمعیت آن به بیش از ده هزار یهودی رسید. در این شهر، دانشگاه‌های تلمودی شکل گرفت و گروه‌های کوچکی نیز در زمینة قبالا تحقیق می‌کردند که منتظر مسیحا بودند. پس از اخراج یهودیان از اسپانیا و پرتقال، انتظار مسیحایی به یک نظریة دینی تبدیل شد. در این شهر، عارفان همچنین کارهای زاهدانه‌ای مانند روزه، اعتراف دسته‌جمعی و ... انجام می‌دادند.

    اگر ابن‌میمون مصداق کامل قدرت انضباط هلاخا بر ذهن فیلسوف عقل‌گراست، یوسف کارو نمونه عینی قدرت هلاخا بر ذهن عارفی بزرگ است. کارو، نماینده برجسته مکتب عرفانی صفد بود و تجربه‌های عرفانی بر حیات و هستی‌اش غلبه داشت. وی ادعا می‌کرد که از ارشاد مستقیم پیر و مرشدی آسمانی (مگید) برخوردار بوده و دربارة همه مسائل زندگی از او علم آموخته است. بهترین وضعیت یهودیان در شرق در امپراطوری ایران و عثمانی قرن شانزدهم بوده است؛ به ویژه در حکومت عثمانی که مقام‌های سیاسی، نظامی و مالی را به عهده داشتند. محققان، دورة اندلس را برای یهودیان «عصرطلایی» می‌نامند. به نظر می‌رسد، اگر آن دوره را عصر طلایی فرهنگی ـ علمی یهود بنامیم، بی‌شک دوره عثمانی برای یهودیان «عصر طلایی سیاست و اقتصاد» بوده است.

    یهودیان دونمه در ترکیه حرکت ماسونی ایجاد کردند، به حرکت‌های قومی و نژادی دامن زدند و زمینه‌ساز تشکیل دولت اسرائیل در فلسطین شدند. این فرقه در سقوط دولت عثمانی نیز نقش به سزایی داشت. در حقیقت، به جای رفتار مناسب در مقابل مهمان‌نوازی حکومت عثمانی، حیله‌گری و خیانت را پیشه خود ساختند. یهود دونمه با تسلط بر دولت و تشکیل محافل سری و مشورتی، برای برانداختن خلافت عثمانی و برانگیختن اقلیت‌های غیرمسلمان، تحریک تعصبات نژادی ترکی و تبلیغات تمدن غربی، توانستند امپراطوری عثمانی را براندازند.


    برگرفته از مقاله «یهودیان در سرزمین‌های اسلامی»، سال دوم، شماره اول، زمستان 1389، اثر جناب دکتر حسین نقوی
    تنظیم و تلخیص: سید ابوالفضل ساقی
    • س _ پور اسد
      ۰۷ خرداد ۹۸ ، ۲۳:۰۲
      سلام و آرزوی قبولی طاعات و استجابت دعاهای خیر سرکار... 
      سعیکم مشکور ... استفاده شد ... ممنون
      قطعا" نمک نشناسی و خیانت از صفات لاینفک یهودیان است و سزاوار هیچگونه احسان و نیکی از سوی دیگران نمی باشند ... در فراز پایانی از تلاشهای یهود برای براندازی امپراطوری عثمانی نوشتید که بیشترین حمایت و میزبانی را از یهود نموده بودند و ایضا" گفته شد ". محققان، دورة اندلس را برای یهودیان «عصرطلایی» می‌نامند." همانطور که می دانیم نقش یهود در اشاعه فحشا و فساد بین جوانان مسلمان "اندلسی" که منجر به فروپاشی "اندلس" گردید از خاطره مسلمانان و تاریخ محو نخواهد شد.
      وسیعلم الذین ظلموا ....
      زنده باشید
      وفقکم

      پاسخ سردبیر:
      سلام
      بله ترکیب دو عنصر «خلف وعده» و «نژاد پرستی» که از ارکان اصیل و کهن فرهنگ یهودی می باشد نتیجه ای جز بقول شما «خیانت» برای غیر یهودیان به ارمغان نیاورده و مراودات با ایشان دقت و ظرافت بیش از حدی را می طلبد. پیامبر اسلام با وضع اولین «قانون اساسی اسلام» که نیمی از مواد آن به تنظیم روابط یهودیان و مسلمانان پرداخته، در عمل و سیره ی خود اهمیت این مسئله را برای نسل های بعد امت اسلامی مورد توجه قرار داده اند که مستلزم مداقه بیشتری است.
      با آرزوی قبولی طاعات
      تشکر و سپاس فراوان
    • مهدیه ...
      ۱۰ خرداد ۹۸ ، ۱۶:۱۱
      سلام .. طاعات قبول ...
      جالب اینجاست که بیشترین کمک رو ایرانی ها و مسلمانان در حق یهود کردند و امروز یهود اینها رو بیشتر از همه دشمن میدونه و باعث نابودی و فساد در بین مسلمانان به ویژه ایرانی هاست ...
      البته نباید در طول تاریخ از یهودی های مارانوس غفلت کرد ... که باعث شده یهود در همه ارکان مهم کشورها نفوذ داشته باشه و منافع خودش رو پیش ببره ...
      پاسخ سردبیر:
      سلام و تشکر
      چنانکه در اسلام قاعده نفی سبیل وجود دارد و تسلط کافر بر مسلمان حرام شمرده شده چنین اصلی در یهود نیز وجود دارد و یهود هیچ گونه سلطه ای را نمی پذیرد. خروج یهود از سلطه ی اسلام به هر وسیله ای اعم از جنگ و اغفال امت اسلامی و افساد فی الارض و ... وظیفه ی هر یهودی است. این امر موجب نمک ناشناسی یهودیان و نادیده گرفتن رافت های اسلامی صورت پذیرفته نسبت به ایشان در طول تاریخ گردیده است.
      موفق باشید...

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی