-
۳۸۶۷
کتاب استر، هفدهمین کتاب از 39 کتاب موجود در مجموعه «عهد عتیق» می باشد. در سال 536 ق. م. یهودیان از بابل به اورشلیم باز گشتند. در فاصلة بین 536 - 516 ق. م. هیکل بازسازی شد. در 478 ق. م. استر یهودی، ملکة پارس شد. در 473 ق. م. استر یهودیان را از قتل عام نجات داد. در 457 ق. م. عزرا از بابل به اورشلیم رفت. در 444 ق. م. نحمیا دیوار اورشلیم را بازسازی کرد. به این ترتیب، استر 40 سال پس از بازسازی هیکل و حدود 30 سال پیش از بازسازی دیوار اورشلیم ظاهر شد. گرچه کتاب استر پس از کتاب نحمیا قرار گرفته، ولی به لحاظ تاریخی حدود 30 سال پیش از نحمیا اتفاق میافتد.
سِفر استر، مشتمل بر 167 بند می باشد که ذیل 10 فصل جای گرفته اند. داستان کتاب استر، از سومین سال پادشاهی خشایارشای هخامنشی شروع می شود. سالی که خشایارشا در یک میهمانی بزرگ، از ملکه خود، «وشتی» دعوت می کند تا به میان سروران و حاکمان بیاید، اما وشتی از انجام دستور پادشاه استنکاف می کند و به مجلس نمی آید. خشایارشا سخت از این اقدام خشمگین شد و «وشتی» را به دلیل نافرمانی از فرمان پادشاه از مقام «ملکه» عزل نمود.
او به حاکمان ایالات ایران دستور داد تا دختران شایسته را به عنوان ملکه به دربار معرفی نمایند. شخصی به نام «مردخای» که از کارگزاران دربار بود، دختری از اقوام خود به نام «استر» را به دربار خشایارشا وارد نمود. طی عملیات جذب و فریبی، خشایارشا جذب «استر» شد و او را به عنوان ملکه برگزید. هامان نخست وزیر خشایارشای هخامنشی با یهودیان در موضوع مالیات، اختلاف ورزید. پس دستور قتل و غارت یهودیان را از خشایارشا گرفت. ولی استر نظر شاه را عوض کرد و دستور قتل هامانِ وزیر را گرفت. در طی دو روز، یهودیان به کمک حاکمان ایالات، علاوه بر هامان و ده پسر او، بیش از 75000 نفر ایرانی دیگر را که به نحوی با یهودیان مخالفت کرده بودند، به قتل رساندند.
رقم صحیح کشته شدگان در ماجرای استر و مردخای
برخی در نقل این ماجرا، تعداد کشته شدگان را 500.000 نفر ذکر کرده اند، که با توجه به جمعیت ایرانیان در آن زمان صحیح بنظر نمی رسد. عهد عتیق در خصوص تعداد کشته شدگان می گوید:
در آن روز عدد آنانی را که در دارالسلطنه شُوشَن کشته شدند به حضور پادشاه عرضه داشتند. و پادشاه به اِستَر ملکه گفت که «یهودیان در دارالسلطنة شُوشَن پانصد نفر و ده پسر هامان را کشته و هلاک کردهاند. پس در سایر ولایت های پادشاه چه کردهاند؟ حال مسؤول تو چیست که به تو داده خواهد شد و دیگر چه درخواست داری که برآورده خواهد گردید؟» اِستَر گفت: «اگر پادشاه را پسند آید به یهودیانی که در شُوشَن میباشند اجازت داده شود که فردا نیز مثل فرمان امروز عمل نمایند و ده پسر هامان را بردار بیاویزند.» و پادشاه فرمود که چنین بشود و حکم در شُوشَن نافذ گردید و ده پسر هامان را به دار آویختند. و یهودیانی که در شُوشَن بودند در روز چهاردهم ماه آذار نیز جمع شده سیصد نفر را در شُوشَن کشتند لیکن دست خود را به تاراج نگشادند. و سایر یهودیانی که در ولایت های پادشاه بودند جمع شده برای جان های خود مقاومت نمودند و چون هفتاد و هفت هزار نفر از مبغِضان خویش را کشته بودند از دشمنان خود آرامی یافتند. اما دست خود را به تاراج نگشادند.
چنانکه از ظاهر اقوال عهد عتیق بر می آید 800 نفر به همراه هامان و ده فرزند او در شوش، و 77000 نفر در سایر ایالت ها، تنها طی دو روز به قتل رسیده اند. شایان ذکر است که در نسخه خطی فارسی ترجمه قدیم تعداد کشته شدگان 77000 نفر آمده است. اما در نسخه انگلیسی «کینگ جیمز» و نسخه «آمریکایی استاندارد کتاب مقدس»، تعداد کشته شدگان 75000 نفر ذکر شده است. لذا ظاهراً شمار صحیح کشته شدگان، 75000 نفر می باشد.
نقد و بررسی روایت استر
برخی اجزای این روایت عهد عتیق، چندان با واقعیت سازگار نیست و با دیگر متون و منابع تاریخی در تضاد و تعارض می باشد. در ادامه به چند مورد از این تعارضات اشاره می کنیم:
1- وشتی وجود خارجی ندارد
از جمله این تعارضات، نام ملکه ایران می باشد. نام «وشتی» در هیچ یک از متون تاریخی به عنوان ملکه خشایارشا ذکر نشده و «تاریخ هرودوت» نام او را «آمستریس» آورده است. نه تنها وشتی، بلکه هیچ گزارشی از شخصیتی بنام استر، چه به عنوان ملکه پادشاه در زمان خشایارشا، و چه به عنوان ملکه مادر در زمان اردشیر هخامنشی، موجود نیست. علاوه بر این، هیچ ذکری از مغضوب شدن ملکه ی مزبور نیز در تاریخ دیده نمی شود و بنابر روایت منابع اروپایی، آمستریس تا سال های آخر حکومت خشایارشا در مقام ملکه باقی ماند. دلیل و موید این ادعا، گزارش هایی است از اقدامات آمستریس در اواخر حکومت خشایارشا، که حاکی از عدم عزل اوست. به روایت «تاریخ هرودوت»، آمستریس دارای نفوذ بسیاری در دربار بوده و از اشخاص مهم به شمار می رفته است.
پژوهشگر تاریخ ایران باستان، «حسن پیرنیا» معتقد است اجزای تاریخی زیادی از کتاب استر، از جمله قلمرو حکومت خشایارشا مطابق اخبار تاریخی است، با این وجود معترف است که «آمستریس هیچ گاه مغضوب نشد و چندان بزیست که به کهولت رسید. نوشته های اشیل در نمایش حزن انگیز «پارسی ها» هم نمی رساند که او مغضوب شده باشد.» وی چنین احتمال می دهد که احتمالا «وشتی زنی غیر از آمستریس بوده و بعد زنی دیگر جای او را گرفته و در کتاب استر و مردخای، از جهت تقرب به پادشاه، وشتی را ملکه دانسته باشند.»
به گفته حسن پیرنیا، وشتی را از جهت تقرب به پادشاه، «ملکه» خوانده اند. به فرض که این ادعا را بپذیریم، وضعیت در خصوص «استر» چگونه است؟ آیا کتاب استر، «استر» را نیز از جهت تقرب به پادشاه، «ملکه استر» می خواند؟ سفر استر، در این باره چنین می گوید: «... (خشایارشا) تاج ملوکانه را بر سرش گذاشت و او را در جای وَشْتیِ ملکه ساخت.» چنانکه بر می آید، به روایت عهد عتیق، استر به مقام «ملکه» رسیده است. به فرض که فرضیه حسن پیرنیا صحیح بوده و وشتی ملکه نباشد، در این صورت نیز روایات عهد عتیق با روایات منابع یونانی در تعارض است. زیرا از یک سو عهد عتیق مدعی است که استر، به مقام «ملکه» رسیده و از سوی دیگر هرودوت می گوید ملکه خشایارشا هیچ گاه عزل نشده و حتی خشایارشا در برابر او تسلیم و مطیع بوده است. لذا احتمالی که حسن پیرنیا در خصوص وشتی می دهد صحیح بنظر نمی رسد و تلاش وی برای رفع تعارض بین این دو روایت منتاقض، بی فایده است.
2- هخامنشیان خصومتی با یهودیان نداشتند
موید دیگری که صحت روایت استر را مخدوش می سازد، رابطه دوستانه هخامنشیان با یهودیان است. سیاست شاهان هخامنشی در رابطه با قوم یهود، همواره بسیار مسالمت آمیز بوده و صدور فرمان کشتار عمومی این قوم، جدای تناقضی که با سیاست مذهبی هخامنشیان پیدا می کند، در هیچ دوره دیگری هم دیده نشده که چنین خشونتی نسبت به یهودیان، اعمال شده باشد. این در حالیست که کتاب استر ادعا می کند که خشایارشا در کشتار یهودیان، به نخست وزیر خود اختیار تام داده است.
3- اسطوره «استر و مردخای» در هیچ منبع تاریخی نیامده
یکی دیگر از جهات شک برانگیز، «عدم نقلِ» این ماجرا در دیگر کتب تاریخی است. علی رغم عظمت و وسعت این کشتار (با توجه به جمعیت اندک ایران باستان) و در نتیجه اهمیت بسیار زیاد علت این حادثه، هیچ منبع تاریخی غیر از عهد عتیق، از این داستان و کشتار، سخن به میان نیاورده است. همین مسئله تاحدودی موجب تشکیک در وقوع چنین ماجرایی است.
4- سبک داستان استر و مردخای، اساطیری و تخیلی است
سبک داستان نیز، سبکی اساطیری است و زیاد به روایت های تاریخی، شباهت ندارد. در خصوص این کشتار دو حالت متصور است. اول آنکه ایرانیان نیز از خود واکنش نشان داده و در مقابل حمله یهودیان از خود دفاع کرده اند. در این صورت تعداد زیادی از یهودیان نیز بایستی کشته می شدند. ولیکن سخنی در این خصوص به میان نیامده است. از سیاق فصل نهم کتاب استر چنین برداشت می شود که یهودیان تلفاتی نداده اند. اما در حالت دوم ایرانیان در مقابل حمله ی یهودیان هیچ واکنشی نشان نداده اند و ایستاده اند تا یهودیان آن ها را بکشند. کشتن بیش از 75000 نفر در ایران باستان طی دو سه روز با وجود محدودیت جمعیتی، آن هم بدون آنکه آن ها از خود مقاومتی نشان بدهند، روایتی ضعیف و بعید به نظر می رسد.
این موارد همگی دال بر این حقیقت هستند که داستان استر، صرفا یک اسطوره قومی است نه یک واقعه تاریخی. احتمال می رود داستان استر، یا از اساس وجود نداشته و ساخته و پرداخته ذهن نویسنده این قصه است، یا اینکه اساسا وجود داشته ولی در این مقیاس و اندازه نیست و در نقل و روایت آن بزرگنمایی (و به اصطلاح اسطوره پردازی) صورت گرفته است. با توجه به طرز نقل گفتگوها که گویی راوی، عالم به غیب بوده و از همه صحبت ها و نیت های اشخاصِ درون داستان آگاه است، احتمال دوم صحیح تر بنظر می رسد.
به قلم سید ابوالفضل ساقی (نویسنده و پژوهشگر ادیان ابراهیمی)
(برگرفته از «کتاب استر»، سید ابوالفضل ساقی، نشر پژوهش های حقوق و ادیان (الکترونیکی)، صص 7-11)