سیر تحولات سیاسی ایران از نگاه اندیشکده اسرائیلی «بگین-سادات»

  • ۱۷۹۰

مقدمه

 

مرکز مطالعات راهبردی بگین-سادات، بنیاد و بخشی از بخش‌های پژوهشی دپارتمان مطالعات سیاسی دانشگاه بار ـ ایلان اسرائیل و فقط یکی از مراکز تحقیقاتی وابسته به این دپارتمان مطالعات سیاسی است که توماس او هچت (Thomas O Hecht) رهبر جامعه یهودیان کانادا در سال 1991 آن را تأسیس کرد. مطالعه جدیدی از اندیشکده «بگین- سادات» در تل‌آویو می‌گوید که پس از گذشت 39 سال از انقلاب اسلامی در ایران این کشور تغییرات بزرگی را تجربه کرده است که بر مفاهیم و اصول اساسی و دیدگاه رهبران آن تاثیرگذاشته است.

 

در این پژوهش آمده است: «فرآیند تغییر در ایران پس از پیروزی انقلاب را می توان به پنج دوره تقسیم کرد که هر کدام به تأثیراتی که بر گفتمان جمهوری اسلامی ایران داشته متمایز است، اما نظام دین‌سالاری که در نتیجه انقلاب اسلامی در ایران روی کار آمد توانسته قدرت خود را کاملا حفظ کند و از سوی دیگر تلاش تهران برای تسلط بر منطقه موجی از اعتراضات اجتماعی را ایجاد کرد که از شکاف بین آرمان‌های‌های خارجی شامل رهبری جهان اسلام و تمایل مردم برای برخورداری از زندگی بهتر نشأت می‌گیرد».

مرحله نخست: تغییر ایدئولوژیک و بنیادین ایران به رهبری امام خمینی

تغییر ناشی از انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) و تاثیر آن بر ایران مدرن، غیر قابل انکار است و این تحول در بازسازی هویت، ارزش ها، هنجارها و الگوهای تفکر در مورد دیدگاه رهبر انقلاب در جهان بوده است.

بگین سادات آورده است، جنگ خونین با عراق منجر به ساخت مفهوم «اعتماد به نفس» در ایران شد که در نتیجه انزوا پدید آمد، «در نتیجه ایران توانست بر چالش بزرگی که با درگذشت رهبر عالی آن در ژوئن 1989 روبه‌رو شد، غلبه کند» و انتخاب آیت الله «علی خامنه‌ای» (رهبر انقلاب)...، گواهی  برای بقای نظام انقلابی در ایران شد.

مرحله دوم: دوره بازسازی ایران

مرحله دوم انقلاب اسلامی ایران را می‌توان دوره «نوسازی [و احیای] ایران» نامید، زمانی که اقتصاد ایران پیامدهای جنگ با عراق را طی این سال‌ها هضم کرد و از جمله نتایج این مرحله انتقال بخش بزرگی از پروژه‌های بازسازی و اقتصادی به سپاه پاسداران بود... .

مرحله سوم: دوره حکومت لیبرال خاتمی

انتخاب «محمد خاتمی» برای ریاست جمهوری (1997-2005) سومین دوره انقلاب ایران را آغاز کرد، دوره ای که  دوره تغییر در توازن سیاسی قدرت در ایران بود. دوره خاتمی «دوره لیبرالی» بود تا باز بودن [سیاست دولت] وی در سیاست خارجی و روابط با غرب را منعکس کند. انتخاب وی تمایل مردم برای دور شدن از سیاست خارجی انزوا را نشان داد و نارضایتی نسل جوان از الگوی کلی سیاست‌ ایران در آن دوره را برجسته کرد.

مرحله چهارم: دوره حکومت رادیکال احمدی نژاد

انتخاب محمود احمدی نژاد برای ریاست جمهوری ایران در سال 2005، آغاز یک دوره جدید بود؛ دوره او به دلیل سیاست و اظهارات وی در مورد مسائل داخلی و خارجی،  پر هیاهو بود. اظهارات صریح احمدی نژاد در زمینه سیاست خارجی تنها شکاف میان ایران و غرب را تقویت کرد... . «از جمله برجسته‌ترین مسائل حکومت احمدی نژاد، خواسته او برای حذف اسرائیل از روی نقشه، انکار هولوکاست و ارتباطش با هوگو چاوز، رئیس جمهور ونزوئلا بود که از طریق آن، او توانست نفوذ ایران در آمریکای لاتین را تقویت کند».

این پژوهش به نقش ناآرامی‌ها پس از انتخابات سال 88 در ضربه زدن به ایران اشاره و تصریح می‌کند که دوره احمدی نژاد در درجه اول یادآور اعتراضات گسترده‌ای است که پس از انتشار نتایج انتخابات در ماه ژوئن سال 2009 در ایران اتفاق افتاد و... پایه‌های جمهوری اسلامی را تضعیف کرد.

دکتر محمود احمدی نژاد، همایش بین المللی بررسی هولوکاست (اکتبر 2009)

مرحله پنجم: دوره ثبات و نفوذ ایران در دولت روحانی

«دوره پنجم انقلاب ایران با انتخاب روحانی برای ریاست جمهوری در تابستان سال 2013 آغاز شد،  تا حد زیادی می توان انتخاب روحانی را منعکس کننده اراده مردم و مکانیزم‌های نظام دین‌سالاری تعریف کرد. در این دوره ایران، توسعه نفوذ خود را در خاورمیانه ادامه داد و ثبات رژیم‌های خلیج فارس را سنجید و به چالش کشیدن امنیت اسرائیل را پی گرفت.

در این گزارش آمده که دومین دوره ریاست جمهوری روحانی به سمت خطی که تندروها و... دیکته می‌کنند تغییر یافته و ... این بر خلاف تبلیغاتش درباره آزادی سیاسی بیشتر و آزاد کردن زندانیان سیاسی است. بنظر می‌رسد تلاش‌های ایران برای گسترش نفوذ در منطقه به خوبی پیش می‌رود، ایجاد حزب الله در لبنان منبع الهام‌بخش به ایران بوده است و با مرور زمان موجب تشکیل شبکه‌ای از شبه نظامیان مبارزی شد که ارتقاء منافع ایران در زمینه‌های مختلف کلیدی را دنبال می‌کند، بنابراین تعجبی نیست که یک مدل مشابه حزب الله بعد از مارس 2003 در عراق و بعدا در سوریه و یمن اجرا شد.

دو عامل ثبات نظام جمهوری اسلامی ایران

نخست قدرت نظام در حفظ  قدرت خود در رویارویی با موج ناآرامی‌های داخلی و و چالش‌هایی که حکومت دشمنان ایجاد می‌کنند و حاکمیت این کشور را پس از انقلاب تهدید کردند.

دوم تعهد به مسیر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران که اساس فلسفه نهاد حاکمیتی در ایران است با وجود اینکه دیگر کشورهای اسلامی آموزه‌های خمینی را مبنای خود قرار ندادند اما  راه او در تقویت نفوذ منطقه‌ای ایران از طریق برخورداری از پشتیبانی نظام‌های حامی ایران موفق بود و این دستاورد مهم برای نظام ایران پس از انقلاب است.

تسلط ایران بر منطقه

بگین-سادات مدعی اختلاف میان مردم و حکومت در ایران شد و نقش منطقه‌ای ایران را «تلاش برای تسلط بر منطقه» توصیف و اعتراض اقتصادی مردم را به مسائل منطقه‌ای مرتبط و ادعا کرد که تلاش تهران برای تسلط بر منطقه موجی از اعتراض اجتماعی را به وجود آورد که ناشی از شکاف میان آرمان‌های سران و میل مردم عادی برای برخورداری از زندگی بهتر بود؛ گرچه پیش‌بینی آینده غیرممکن است، اما اعتراض‌های اخیر موجب شکاف میان نظام و جامعه شده است که نمی توان آن را نادیده گرفت.


تهیه و تلخیص: پژوهش های حقوق و ادیان
منبغ: فارس
  • حصار آسمان
    ۱۹ بهمن ۹۶ ، ۰۸:۴۰
    متشکرم از مطالب خوبتون
    خسته نباشید
    پاسخ سردبیر:
    ممنون... موفق باشید...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی