-
۱۷۷۳
پیش درآمد مدیر پایگاه
دکتر علی شریعتی، یکی از مظلوم ترین چهره های علمی و مذهبی تاریخ می باشد که دو دسته اقدام به تخریب و تحریف چهره این شخصیت بزرگ نمودند: محب غال و مبغض قال. جبهه مخالفین وی را، مذهبیون و ملی گراهایی تشکیل می دادند که در 2 نقطه، اشتراک داشتند: «افراط» و «بی سوادی». طرفداران او نیز برای مقابله با مخالفین، با ژست روشن فکرانه اقدام به انتقام گیری کورکورانه، تحقیر و تهمت های ناجوانمردانه علیه تمام حوزویان نمودند و بدین شکل سعی در تفکیک همه جانبه مسیر و مذهب شریعتی از روحانیت و حوزه علمیه نمودند. بلاشک این حرکت خلاف صریح راه شریعتی بود. و این شبه روشن فکرهای بی سواد بقول مرحوم شریعتی «شایعات مشکوک منتشر شده در فضا را می گیرند و با بهانه جویی های سطحی و مغرضانه ی خود در هم می آویزند و دروغ ها و شاخ و برگ های تحریک کننده ی عوام را هم بر آن می افزایند و این جا و آن جا و پیش دشمن و دوست پخش می کنند و علامتش هم این است که تهمت ها چون این چنین ساخته می شوند، همه با هم متناقض اند و همه با واقعیت اصلی، بی تناسب.»
دکتر شریعتی، سنگر اعتقادی جوانان امروز
در عصر حاضر که شبهات دینی و اعتقادی و تاریخی همچون باران بر سر جامعه اسلامی می بارد، مردم بیشتر از همیشه به دکتر شریعتی ها نیاز دارند. جوانان امروز مطالبه گرند و دیگر با «تعبد» نمی توان کسی را قانع کرد. پاسخ جوان امروز را تنها، روشن فکری مانند شریعتی می تواند بدهد. جوان امروز با شنیدن نام پر آوازه قبله روشن فکری ایران، دکتر علی شریعتی، دلش آرام می گیرد و خاطرش جمع می شود و پاسخ های دکتر شریعتی شبهاتش را تا حدود زیادی مرتفع می گرداند و ایمان را در دلش تقویت. چون می داند این حرف را یک انسان متعبد، متحجر و سنتی نمی زند. می داند این حرف از شخصیتی عاقل، منطقی، جسور و ماجرا جو صادر شده که «عقلِ غیر مریض» توان مخالفت با آن را ندارد. و از سوی دیگر، مخالفین، دین ستیزان و آتئیست ها هرگز توان مقابله با شریعتی را نخواهند داشت. مرحوم شریعتی نزد ملت ما نماد «روشنفکری»، «پیوند سنت و مدرنیته»، «عقلانیت» و «سواد و منطق» است. بلاشک کسی جرات نقد او را نخواهد داشت. چرا که بمحض این اقدام، از سوی جامعه طرد می شود. و طرفداران فعلی مرحوم شریعتی که غالبا قشر تحصیل کرده و معتمد مردم هستند، او را محکوم خواهند کرد.
جملات کوتاه شریعتی، آیینه اندیشه او نیست
بسیاری از طرفداران شریعتی، هیچ کدام از آثار او را نخوانده اند و صرفا از روی جملات کوتاه او - که غالبا هم ژست اپوزیسیون دارند و در جامعه «بولد» شده اند،- دل به او بسته اند. غافل از اینکه جملات شریعتی را اگر بخواهیم مستقل از هم و جداگانه بخوانیم، آن ها را مشتی سخنان ضد و نقیض خواهیم یافت. مرحوم شریعتی معمولا در آثارش بصورت پلکانی پیش می رود و قدم به قدم جلو رفته و نهایتا در طبقه آخر نتیجه را اعلام می کند. گاهی سخنی را می گوید، که در چند صفحه بعد تفسیری بشدت متفاوت از آن ارائه می دهد. گاهی ادعایی می کند و در جای دیگری آن ادعا را باطل و نقض می کند. به همین جهت شریعتی را باید پیوسته خواند. با یک پله و دو پله نمی توان به مقصود نهایی وی که در طبقه آخر ساختمان استدلالش نهفته است، پی برد. باید این مسیر را تا انتها رفت.
بهمین خاطر است می بینیم سخنان صادقی به وی منتسب است که ما می توانیم با جملات دیگرش آن را نقض کنیم. اندیشه شریعتی، یک بسته است. نمی توان آن را جداگانه جداگانه دریافت کرد. مستندات و ادله او مثل مواد اولیه غذا می ماند که با استدلال، آن ها را می پزد و در نهایت غذایی مطبوع ارائه می کند. نیک واضح است که مواد خام اولیه به تنهایی، هرگز طعم غذای پخته را نخواهند داشت.