-
۷۴۹
بحمدالله چند روز پیش فرصتی مهیا شد کتابی را که از سال 94 در کتابخانه ام خاک می خورد و چندباری جسته و گریخته تورقش کرده بودم، مطالعه کنم. اثر بسیار جذابی بود. لذا تصمیم گرفتم چند خطی از باب معرفی و نقد، درباره اش بنویسم.
«در میدان انقلاب»، نام کتابی است اثر سعید زاهدی و مهدی فاطمی. چنانکه روی جلد این کتاب درج شده، این اثر راوی روایت مختصری از سه انقلاب بزرگ فرانسه، روسیه و ایران است.
آغاز با انقلاب فرانسه
در فصل اول، نویسنده از تاریخچه مختصر فرانسه و از وضعیت اجتماعی آن کشور که منجر به شورش و انقلاب علیه خاندان سلطنتی بوربون ها می شود، سخن می گوید. مصنف، نارضایتی مردم فرانسه از جنگ های متعدد و طولانی مدت خارجی، فقر، گرسنگی، ثروت بی اندازه روحانیون و اشراف، در راس نبودن افراد شایسته و ارثی بودن پست های حکومتی را مهم ترین علل وقوع انقلاب فرانسه بر می شمارد.نبود رهبری واحد، خشونت و کشتارهای متعدد و چند هزار نفری سلطنت طلبان، اعدام و تکه تکه کردن روحانیون توسط انقلابیون و متمرکز بودن شورش ها در پاریس (فراگیر نبودن انقلاب در کل فرانسه) نیز از جمله شاخصه های انقلاب فرانسه است که آن را از انقلاب ایران جدا می کند.
تعالی و تلاشی جماهیر شوروی
در فصل دوم نویسنده کمی ضعیف تر از قبل قلم می زند. این فصل با تاریخچه شوروی آغاز و به حکومت تزارها متصل می شود. برخلاف فصل قبل که نویسنده موفق شده بود تصویر روشنی از وضعیت فلاکت بار مردم فرانسه در متن کتاب ارائه بدهد؛ در فصل دوم برای خواننده وضعیت روسیه چندان واضح نیست و دلیل و بهانه ی مردم روسیه برای وقوع یک انقلاب کافی به نظر نمی رسد. که این یکی از نقاط ضعف اثر به شمار می رود. در حالیکه نگارنده می توانست درباره وضعیت اسفبار کارگران روسیه کمی بیشتر شفاف سازی کند.در خصوص حوادث و وقایع نیز نویسنده در مقایسه با فصل قبل که خواننده خود را در میدان انقلاب فرانسه تصور می کند، ضعیف تر عمل کرده است. به هر روی این فصل نیز با پیروزی انقلاب روسیه و انقلاب بلشویکی و به قدرت رسیدن لنین ادامه پیدا کرده و تا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروری در زمان گورباچف و شکست بلوک شرق پیش می رود. نبود رهبری واحد پیش از انقلاب و ایجاد رهبری پس از انقلاب، اختلاف شدید سران انقلاب، خشونت و سرکوب طرفداران تزار و نیز اعدام مکرر منتقدین مارکسیسم و لنینیسم و استالینیسم، از جمله ویژگی های شاخص انقلاب روسیه می باشد.
نویسنده در مورد انقلاب ایران تسامح می کند
بر خلاف دو انقلاب پیشین که بیشتر زمینه های اقتصادی داشتند تا فرهنگی، مولف در فصل سوم از وضعیت عالی اقتصاد ایران و نرخ پایین تورم در زمان وقوع انقلاب اسلامی می گوید و ثابت می کند انقلاب ایران بر خلاف فرانسه و روسیه هیچ گونه ارتباطی با مسائل اقتصادی ندارد. برخلاف انقلاب فرانسه و روسیه که در زمان ضعف حکومت مرکزی و ارتش اتفاق افتاد، انقلاب ایران در زمانی به وقوع پیوست که شاه در اوج قدرت قرار داشت و ارتش و پلیس مخفی ایران (ساواک) در بالاترین سطح آمادگی برای برخورد با هر گونه جنبش و شورش بودند. این فصل علاوه بر ذکر تاریخچه انقلاب اسلامی، ناگفته هایی هم از تاریخ انقلاب دارد که خواندنی است. با این همه بنظر می رسد مصنف به علت گرایش درونی به انقلاب اسلامی ایران، کمی از خط اعتدال و منطق فاصله گرفته و در خصوص نقاط ضعف انقلاب اسلامی، تسامح به خرج داده است که در بحث علمی این نوع مسامحات از ارزش کار می کاهد.
ادبیات تخصصی کتاب در میدان انقلاب، ناهمسان می شود
در فصل آخر مصنف اقدام به مقایسه ی این سه انقلاب می کند. نقاط اشتراک و افتراق آن ها را بیان نموده و به این سوال پاسخ می دهد که آیا شرایط، علل و بستری که متفکران «انقلاب» برای وقوع یک «انقلاب» ضروری دانسته اند، بر این سه انقلاب صدق می کند یا خیر؟ مصنف نظریات اندیشمندان مطرح نظیر مایکل فیشر، فوکو و ... در خصوص انقلاب ایران را ذکر و با یکدیگر مقایسه نموده و با شواهد تاریخی آن ها را به نقد می کشد. اسلوب متن این فصل با کل کتاب متفاوت است. بر خلاف فصل های پیشین که مولفین مصطلحات معروفی همچون «بورژوازی» را تعریف و شرح می دادند، این فصل خط به خط، مملو است از تکلف و اصطلاحات تخصصی علوم سیاسی. بدون آنکه مصنف در پاورقی اشاره ای به معنای آن داشته باشد. این مسئله یعنی ناهمسطحی بخش های مختلف کتاب، از دیگر نقاط ضعف این اثر به شمار می رود که آن را نیازمند به ویرایش ساخته است.
در کل «در میدان انقلاب» اثر ارزشمندی است که حقیقتا چیزهای جدیدی از آن آموختم و مطالعه آن را به خوانندگان عزیز، پیشنهاد می کنم.
سید ابوالفضل ساقی (نویسنده و پژوهشگر ادیان ابراهیمی)