تاریخ یهود 8: گوساله پرستی بنی اسرائیل

  • ۳۷۰۱

موسی پس از ابلاغ دستورات و مفاد عهد یهوه به بنی اسرائیل، از آنان بیعت گرفت و پس از انجام تشریفاتی به امر خدا به همراه یوشع به بالای کوه طور رفت تا سنگ لوحه های تورات را دریافت کند. او قبل از رفتن هارون را جانشین خود در میان بنی اسرائیل قرار داد. به روایت تورات موسی 40 شبانه روز در کوه بود. خدا در کوه طور دستور ساخت معبدی گران قیمت که غالبا اشیاء و مصالح آن از طلای خالص، نقره، برنج، یاقوت، عقیق و پارچه ها و پرده های قیمتی است را صادر نمود و امر کرد که هارون و نسل هارون در خدمت معبد و باصطلاح کاهنان معبد باشند.(خروج28: 1 و خروج 30:30) یهوه  امر نمود که این کاهنان در معبد باید به البسه ی زینتی و گرانبهای خاصی ملبس باشند. جزئیات ظاهری این لباس ها در فصل 28 تا 30 سفر خروج وارد شده است.

تاخیر موسی در بازگشت از طور و ساخت گوساله زرین

پس از گذشت 40 روز قوم یهود گلایه کنان نزد هارون آمدند و از تاخیر موسی شکایت کردند و گفتند معلوم نیست چه بر سر موسی آمده است. صبر ما تمام شده و ما خدایی می خواهیم پس برایمان خدایی بساز. به روایت تورات، «هارون» برادر موسی، امر کرد طلاهایی که یهودیان از مصر با خود آورده اند را جمع آوری کنند. هارون با گداختن آن طلاها، گوساله ای زرین ساخت و گفت این همان خدایی است که شما را از مصر نجات داده، پس او را عبادت کنید و برایش ذبح نمایید. هارون فردا را عید اعلام کرد و امر به عیش و نوش و لهو و فساد داد. بنی اسرائیل نیز چنین کردند.

 


هارون در حال طراحی و ساخت گوساله طلایی (فیلم ده فرمان 1956)

دیدگاه اسلام نسبت به ساخت گوساله توسط هارون

متون اسلامی تمام این اتهامات نسبت به هارون را تکذیب نموده و گمراهی و گوساله پرستی قوم یهود را به فردی بنام «سامری» منتسب می دانند.(طه85) مطابق آیات و روایات اسلامی هارون تمام تلاش خود را به کار بست تا مانع کار سامری گردد تا حدی که نزدیک بود او را به قتل برسانند.(اعراف150) در متون یهودی چنین شخصی با چنین پیشینه و کارنامه ای مشاهده نمی شود. سامری پس از این عملش مورد نفرین موسی قرار گرفت و به بیماری روانی مادام العمری مبتلا شد.(طه97و98)

بازگشت موسی از طور

در حالیکه بنی اسرائیل از عبادت یهوه بازگشته بودند و به پرستش خدای طلایی روی آورده بودند یهوه ماجرا را به موسی اطلاع داد. یهوه به موسی گفت: «اکنون مرا بگذار تا خشم من بر ایشان مشتعل شده ایشان را هلاک کنم و تو را قوم عظیم خواهم ساخت.» (خروج32: 10) موسی نزد یهوه به تضرع و التماس افتاد و او را از هلاکت بنی اسرائیل صرف نظر داد. موسی همراه دو لوحه ای که به تاکید تورات، خدا شخصا بر آن مطالبی نوشته بود از کوه طور پایین آمد. در راه صدای هلهله و ولوله ای به گوش می رسید به گونه ای که یوشع که موسی را همراهی می نمود به موسی گفت: «در اردو صدای جنگ است.» (خروج32: 17)

 


موسی از کوه طور بازگشته و یوشع به او می گوید :سرو صدای جنگ و دعوا از اردوگاه می آید (فیلم ده فرمان 1956)
 

موسی به اردوگاه نزدیکتر شد و گوساله ای طلایی را دید در حالیکه قومش مشغول رقصیدن و عیش و نوش بودند. موسی از مشاهده ی چنین صحنه ای بشدت خشمگین شد و دولوحه را به زمین کوبید و آن ها را شکاند. سپس «گوساله ای را که ساخته بودند گرفته به آتش سوزانید و آنرا خرد کرده نرم ساخت و بر روی آن آب پاشیده بنی اسرائیل را نوشانید.» (خروج32: 20) در قرآن چنین آمده که موسی گوساله را سوزاند و خرد کرد و ذرات و خاکستر آن را در دریا ریخت.(طه97)

مطابق روایت تورات موسی درحالیکه بشدت خشمگین بود هارون را مورد ملامت قرار داد و از او در این باره توضیح خواست. هارون گفت این قوم تمایل به انحراف دارند و پس از رفتن تو و تاخیرت در بازگشت مرا تحت فشار قرار دادند و از من خدایی خواستند و من هم برایشان خدایی ساختم.

مجازات گوساله پرستی بنی اسرائیل چه بود؟

موسی نزد قوم آمد و عرضه داشت: «هر که به طرف یَهُوَه باشد نزد من آید.»(خروج32: 24) به روایت تورات از میان بنی اسرائیل همه ی بنی لاوی نزد موسی آمدند. موسی به ایشان گفت یهوه امر کرده از این دروازه تا آن دروازه راه بروید و با شمشیر هرکه بدستتان رسید را بکشید ولو اینکه برادر یا دوستتان باشد. همه ی فرزندان لاوی چنین نمودند و توبه ی آن ها مقبول واقع شد. در آن روز حدود 3 هزار نفر از بنی لاوی کشته شدند. در متون اسلامی نیز به این عذاب و کشتار جمعی اشاره شده است (بقره54) اما در خصوص اینکه بنی لاوی بوده اند یا دیگر قبایل سخنی به میان نیامده است.

آیا بنی اسرائیل همچنان قوم برگزیده خدا ماند؟

موسی به قوم خود گفت نزد پروردگار می روم تا شاید بتوانم برایتان از او بخشش طلب کنم و گناه شما را نزد خدا شفاعت نمایم. موسی نزد یهوه قوم خود را شفاعت می کند. یهوه مجازات و مواخذه ی افراد خطاکار را به روز دیگری موکول می کند(خروج32: 34) روشن نیست که این روز از روزهای آخرت است یا دنیا. این نکته به صراحت در قرآن بیان شده که بنی اسرائیل پس از آگاهی از ماهیت پوچ گوساله سامری پشیمان شده و توبه کرده اند(اعراف149)، اما توبه ی آنان پذیرفته نشد و خدا آنان را به عذابی نزدیک وعده داد.(اعراف 152)

از آیات تورات و به طریق اولی از آیات قرآن دانسته می شود چون یهودیان از عهدالهی تخطی کردند و گوساله پرست شدند و بعد از آن فساد کردند و یهوه آن ها را نبخشید فلذا از برگزیدگی خارج شده و نتیجه عمل به عهد (برگزیدگی) تحقق نیافته است. یکی از شرایط برگزیدگی قوم یهود عمل به فرامین دهگانه تورات بود ولی در این ماجرا بنی اسرائیل از فرمان اول (سجده و عبادت نکردن بت ها) با وقاحت هرچه تمام تر تمرد و نافرمانی کردند و بت پرست شدند آن هم پس از مشاهده ی معجزات بسیار نظیر عذاب های فرعونیان، شکافت نیل، نزول من و سلوی، اژدها شدن عصای موسی و ... .

تحلیل اختلاف روایت تورات و قرآن در نقش هارون و سامری

از طرفی تورات هارون و نسل او را تکریم نموده و از سویی در این آیات (32خروج) گوساله پرستی قوم یهود را منتسب به او می داند. یهودیان برای رفع این تناقض گویی آشکار دست به دامن توجیهاتی شده اند از قبیل اینکه هارون سعی می کرده وقت کشی کند تا موسی زودتر برسد. و نیز اینکه قوم یهود او هارون را به ساخت مجسمه مجبور نکرده اند بلکه آن قوم غیربنی اسرائیلی که از مصر با آنان آمده بودند هارون را تهدید کردند. لذا هارون از ترس جان خود آن گوساله را ساخت.

درباره وقت کشی باید گفت ساخت مجسمه مستلزم کنده کاری و منبت کاری و صیقل و صافکاری است و ساخت آن چه توسط هارون باشد چه توسط هرکس دیگر، نیاز به زمان دارد. اما سوال این است که آیا غیر از هارون کس دیگری مجسمه سازی بلد نبود؟

اگر کس دیگری نبوده هارون نباید قبول می کرده و اگر هم ازین بابت کشته می شده ایرادی وارد نبوده زیرا در این صورت قوم بی بت می ماندند و مشرک نمی شدند و آن 3000 نفری که به روایت تورات کشته شدند، کشته نمی شدند.

اگر کس دیگری غیر از هارون قادر به مجسمه سازی بوده چه لزومی داشته هارون خود مجسمه بسازد و فساد و کفر قوم موسی را رهبری کند؟ از روح کلام تورات چنین بر می آید که هارون خود نیز نسبت به بت پرستی قوم بی تمایل نبوده چرا که برای این بت پرستی اعلام عید نموده و خود نیز راسا رهبری این فضاحت را بدست گرفته است.

اما ایراد دیگری که می توان بر توجیه یهودیان گرفت این است که بر چه اساس «تهدید کردن هارون به ساخت گوساله» را به غیربنی اسرائیلیان نسبت می دهید؟ تورات در این باره سکوت کرده و فقط «لفظ قوم» را بکار برده است. از این تناقض گویی های تورات و توجیهات ضعیف یهودیان چنین نتیجه می شود که تورات دستخوش تحریف واقع شده و بلاشک کسی جای اسم «سامری» را با «هارون» عوض کرده است. با تعویض هارون و سامری، تمام قطعات این پازل در جای خود قرار می گیرند و جای هیچ شبهه ای باقی نمی ماند.

 


این مطالب از سلسله پست های تاریخ یهود نوشته سید ابوالفضل ساقی می باشد.

برای مطالعه بخش های دیگر، روی عبارت تاریخ یهود کلیک کنید.


  • س _ پور اسد
    ۲۶ خرداد ۹۶ ، ۱۶:۱۸
    سلام و خدا قوت ... مطالعه و استفاده شد... در راه پیش گرفته موفق و منصور باشید... رمضان هنیئامریئا
    پاسخ سردبیر:
    سلام
    سپاس...
  • پیام غدیر ...
    ۲۷ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۵۵
     یا امام حسن... 
    دیروز کسی پیش کسی نام تو را بُرد
     گفتم که بمیرم دِگران یاد بگیرند
    آغاز_امامت_حضرت_کریم_حسن_بن_علی(ع)
  • مهدیه ...
    ۰۶ تیر ۹۶ ، ۱۲:۲۱
    و خدا میداند با این قوم تحریف گر چه کند ...!!!
  • محمد رضا
    ۱۹ تیر ۹۶ ، ۱۴:۲۱
    با نام خدا
    بنده هم وبلاگ مذهبی دارم
    ممنون میشوم منو دنبال کنید و من بعد شمارا با تشکر ویژه
  • رضا خسروخاور
    ۲۸ تیر ۹۶ ، ۱۶:۰۴
    با سلام لطفا دنبال کنید تا دنبال شوید دز ضمن وبلاگ زیبا و فعالی دارید
  • حسین
    ۱۰ خرداد ۹۸ ، ۰۶:۱۹
    آیات سوره طه را بخوانید متوجه میشوید در قرآن احتمالا سامری همان هارون است ، دقت کنید به مکالمات بین حضرت موسی و هارون که گویی سامری لقب هارون است ، ترس از کشتن هم میتواند ترس از کشته شدن به خاطر سرریز شدن صبر بنی اسراییل از تاخیر حضرت موسی و شورش آنها باشد که گویی هاروم وادار به چنین کار شد که ای بنی اسرائیل بفرمایید این هم خدای موسی (ع) است!
    پاسخ سردبیر:
    سامری در قران، همان هارون در تورات است، لکن هارون در قران هارون در تورات نیست...
    هارون در قرآن پیامبری معصوم و جانشین خلف موسی است، چنانکه حضرت علی جانشین خلف پیامبر اسلام بود. (انت بمنزله هارون من منی الا انه لا نبی بعدی)
  • حمید
    ۳۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۵:۱۱

    چه مزخرفاتیه ک دارید ب هارون،پیامبر خدا وارد میکنید؟جالبه ک خدا جوابتونو ۱۴۰۰ سال پیش داد.اونجا ک هارون ب حضرت موسی میگه ای پسر مادرم(یعنی ما برادر و از یک مادریم). ولی تو تاریخ نقل شده ک سامری از نسل حضرت یوسف بوده.سامری ملعون با یک عملیات روانی تونست بنی اسرائیلو گول بزنه ک گوساله پرستی کنن.

    واقعا کثیف تر از شما موجودات تحریف گر روی زمین وجود نداره

  • احمد
    ۰۸ دی ۰۰ ، ۰۲:۱۶
    در خصوص ماجرای سامری یهودیان پیامبر اسلام را متهم به کپی کاری و گاف تاریخی می‌کنند و می‌گوید سامری قومی هستند که سال ها بعد از موسی در فلسطین پدید آمدند تورات خود را داشتند و از یهودیان خود را جدا کردند و معبد مقدس را قبول نداشتند و به کوه جرزیم در شمال فلسطین به عنوان معبد خدا اعتقاد دارند. در پاسخ اما مسلمانان به گروهی از فرزندان یساکار فرزند یعقوب اشاره دارند که تورات نام آنها "شمرون" ذکر کرده است.

    🕍וּבְנֵי, יִשָּׂשכָר--תּוֹלָע וּפֻוָה, וְיוֹב וְשִׁמְרֹן

    ◽️And the sons of Issachar: Tola, and Puvah, and Iob, and Shimron.
    و پسران یساکار: تولاع و فوه و یوب و شمرون

    📚 پیدایش باب ۴۶، آیه ۱۳

    ظاهرا کلمه عربی "سامری" تغییر شکل یافته عبارت عبری " شمرون" یا "شمرونی" است.

    قرآن از آن فردی که گوساله را ساخت با عنوان «سامری» یاد می‌کند و او را مقصّر اصلی این فتنه دانسته و برخلاف کتاب مقدّس ساحت هارون نبیّ را از آن مبرّا می‌گرداند.[۱] 

    البته این جریان با کمی تفاوت در کتاب مقدّس نیز ذکر شده و آن فرد را هارون پیامبر معرّفی می‌نماید.[۲]

    همین تفاوت، موجب شده که برخی از اهل کتاب، به قرآن مسلمانان اعتراض کرده و آن را مورد ایراد قرار دهند و بگویند: نام سامری اساسا در زمان موسی نبّی و در میان بنی اسرائیل وجود نداشته است و در زمان های بعدی این نام پیدا شده است. و این بدان خاطر است که سامرّی منسوب و برگرفته شده از «سامرۀ» نام شهری از شهرهای فلسطین بوده که در عصر پادشاهان بدست پادشاهی بنام «عُمری»[۳]
    ( ۸۷۵-۸۸۵ق. م) که سال‌ها پس از حضرت موسی (علیه‌السلام) می‌زیسته، بنا شده است.[۴]
    أمّا این اشکال ناشی از نوعی خلط و اشتباه زبان شناسی است. چرا که لفظ سامرۀ در اصل به زبان عبرى، همان «شمرون» است. شمرون فرزند یشاکر چهارمین نسل یعقوب بوده که خاندان وی شمرونی نامیده می شده است.[۵] 

    و از آنجا که معمول است هنگامى که الفاظ عبرى به لباس عربى در مى‏آیند و به اصطلاح معرّب می‌شوند، حرف شین به حرف سین تبدیل مى‏گردد، چنان که موشى به موسى و یشوع به یسوع تبدیل مى‏گردد، بنابراین سامرى نیز منسوب به شمرون بوده و معادل «شمرونیّ» و سامریان نیز معادل «شمرونیم» بوده است. فلذا بر همین اساس بوده که برخی نسخه‌های عربی از کتاب مقدّس بهمین صورت ترجمه شده است.[۶]

    بدین ترتیب وجه تسمیه سامریّ، منحصر به شهر سامرۀ در عصر پادشاهی عُمری و بعد از زمان سلیمان نیست، بلکه معادل عبری آن در زمان های گذشته و عصر موسی وجود داشته است و حتّی در عصر یوشع بن نون که نزدیک زمان حضرت موسی است شهری بنام شمرون بوده که حاکمی داشته و توسط یوشع بن نون فتح شده است و این خود نشانگر آنست که این شهر معاصر با حضرت موسی وجود داشته است.[۷]

    البته سامری لقب این فرد بوده ولی در اینکه نام و نسب وی چه بوده اختلاف است؛ برخی وی را همانگونه که گذشت، از نوادگان شمرون از اسباط یشاکر بن یعقوب دانسته که در هجرت بنی اسرائیل با موسی نبی همراه بوده است. برخی دیگر نام او را موسی‎بن ظفر که بعداً با لقب «سامری» معروف شد، از خویشان موسی می‌دانند.[۸]
     عده‌ای نیز گفته‌اند سامری از ساکنان باجرمی و نام او میخا یا موسی بن ظفر و از قبیله گاو پرستان بوده که در میان بنی اسرائیل دعوای ایمان و پرستش آفریدگار می نمود، ولی در دلش هم چنان علاقه به گاو پرستی داشت.[۹]


    [۱] سوره طه، آیه ۹۰.
    [۲] سفر خروج ۳۲ : ۱ ـ ۶.
    [۳] Omri
    [۴] کتاب اول پادشاهان ۱۶: ۲۴
    [۵] سفر پیدایش ۴۶: ۱۳ و اعداد ۲۶: ۲۴.
    [۶] رک: البلاغی، محمدجواد، الهدی إلی دین المصطفی، ج۱، ص ۱۲۹-۱۲۸، مرکز العلوم والثقافه الاسلامیه – قسم احیاء التراث الاسلامی، قم، ۱۴۲۸ ق.
    [۷] همان.
    [۸] رک: لغت نامه دهخدا، ذیل واژه سامری.
    [۹] تاریخ طبرى، محمد بن جریر طبرى، ترجمه ابو القاسم پاینده،ج‏۱،ص:۳۳۶ ، اساطیر، تهران، چ پنجم، ۱۳۷۵ش؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه مترجمان، ج۱/۱۷۵ انتشارات فراهانی ۱۳۶۰ش.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی