-
۱۱۸۵
«حق حیات» یکی از ابتداییترین حقوق طبیعی انسان است که نظامهای حقوقی حاضر بر آن استوارند. طبق مادۀ 3 اعلامیۀ جهانی حقوق بشر «هرکس حق حیات، آزادی و برخورداری از امنیت شخصی دارد». اسلام و یهود نیز این حق مسلم را برای انسان محفوظ دانسته و با دفاع از آن، به تنبیه و مجازات ناقضِ آن برآمدهاند.
«قتل» از ابتداییترین جرایم بشری است و تورات و قرآن هردو، آن را اولین جرم بشر دانستهاند.[1] فرمان نهی از قتل، یکی از ده فرمان تورات و از عهدهای اصلی خداوند با بنیاسرائیل است. ارتباط این فرمان با پدیدۀ جنایی «قتل»، نشان از اهمیت بالای حفاظت از جان انسان و پیشگیری از قتل در دین یهود دارد. در آیات متعددی از تورات، از قتل و اعدام سخن رفته و احکام مفصل آن بیان شده است. ویل دورانت، نویسندۀ کتاب معروف تاریخ تمدن، دراینباره میگوید:
«در هیچ کتاب دیگری به اندازۀ اسفار عهد قدیم از این همه آدمکشی گفتگو نمیشود؛ در همۀ فصول آن، یا از کشتن بحث میشود یا از تولید مثلی که جبران کشتهها را بکند. کشمکش دائمی میان اسباط، اختلافات حزبی، و عادات انتقام خون گرفتن میراثی، همه از عواملی بود که یکنواختی دورههای صلح نادر و کوتاه را در هم میشکست».[2]
علاوه بر این، در سفر پیدایش نیز آمده است: «خدا انسان را به صورت خود ساخت».[3] در باور یهودیان «خون زمین را میآلاید و کفارۀ خون ریختهشده جز خون کسی نیست که آن را ریخته است».[4] قتل مصداق بارز ظلم است[5] و تورات وعده میدهد که خدا هیچ ستمی را بیپاسخ نمینهد: «بیگناه و صالح را نکش؛ زیرا ظالم را عادل نمیشمارم».[6]
در اسلام نیز حق حیات از حقوق طبیعی و بدیهی افراد است. بر اساس آیۀ «لقد کرّمنا بنی آدم» انسان حقوق و کراماتی خدادادی دارد و هیچکس نمیتواند به حق حیات و دیگر حقوق افراد تعدی کند. البته این کرامت، وابسته به عملکرد افراد است. طبق آموزههای اسلامی هرکس میتواند با احترام به حقوق دیگران حقوق خود را حفظ کند، اما بهمحض پایمال کردن حقوق دیگران مجوز خدشهدار شدن کرامتش را صادر مینماید و به سبب حرمتشکنیاش جامعه با او برخورد میکند و حقوقش را محدود میسازد. قتل عمدی و بهناحق یکی از این حرمتشکنیهاست که مرتکب آن، به سلب «حق حیات» محکوم میشود.
قتل در اسلام همچون یهود از گناهان کبیره است و در آیات متعددی از قرآن و روایاتی فراوان از پیامبر اسلام و ائمۀ اطهار، دربارۀ حرمت و احکام آن سخن رفته است. در جاهلیت، نظام اجتماعی نظام قبیلهای بود و هرکس آینۀ تمامنمای قبیلهاش شمرده میشد و همۀ اعضای قبیله در اعمال هم سهیم بودند و از یکدیگر بهشدت حمایت میکردند. از این رو، ارتکاب قتل غالباً به جنگهای خونین چندساله منجر میشد و گاه تمام اعضای یک قبیله به دلیل قتل یکی از اعضای آن، قصاص میشدند. اسلام با هدف جلوگیری و مقابله با این تعصبات جاهلی، حکم به قصاص فرد در مقابل فرد داد و قصاص خانواده و قبیله در برابر فرد را ملغی نمود، چنانکه در آیۀ 33 سورۀ اسراء که ناظر به این موضوع است، میخوانیم: «پس در قتل اسراف نکنند».
در جاهلیت نوع دیگری از قتل، رایج بود که به دلیل عقاید جاهلی یا ترس از فقر رخ میداد و در آن، دختران، زنان و فرزندان کشته میشدند. اسلام با نکوهش شدید این عمل شنیع، با هدف ارعاب و بیدار کردن وجدانهای خفتۀ اعراب جاهلی، به آنها هشدار میدهد و میگوید: «و در آن هنگام (روز رستاخیز) از دخترانِ زندهبهگور شده، سؤال شود که به کدامین گناه کشته شدند؟».[7] قرآن ازآنجاکه خود را میزان و معیار در تمام اعصار تا قیامت معرفی میکند، از کشتنِ نابهحق انسان بازمیدارد[8] و تا آنجا در تقبیح جرم قتل پیش میرود که قتل انسان بیگناه را بهمثابۀ قتل همۀ انسانها میداند.[9] اسلام نهتنها برای قتل عمدی مجازات دنیوی سنگینی در نظر گرفته است، کیفر اخروی سختی نیز به مرتکب آن وعده میدهد.[10]
برگرفته از:
کتاب «اعدام در حقوق یهود و اسلام»، سید ابوالفضل ساقی، انتشارات دانشگاه علوم اسلامی رضوی، صص57-60
[1]. Gen 4:8 و مائده 5: 3.
[2]. دورانت، ویل، تاریخ تمدن، ترجمۀ احمد آرام و همکاران، ج1، ص389.
[3]. Gen 9:6.
[4]. Num 35:33.
[5]. Exo 22:7.
[6]. Ibid. 23:7.
[7]. تکویر 81: 8-9.
[8]. اسراء 17: 33: «و کسی را که خداوند خونش را حرام شمرده نکشید جز بهحق...».
[9]. مائده 5: 32: «هرکه انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در زمین، بکشد چنان است که گویی همۀ آدمیان را کشته و هرکس انسانی را از مرگ رهایی بخشد چنان است که گویی همۀ مردم را زنده کرده است».
[10]. نساء 4: 93: «و هرکس فرد باایمانی را بهعمد بکشد مجازات او دوزخی است که جاودانه در آن میماند و خداوند بر او غضب میکند و او را از رحمتش دور میسازد و عذاب عظیمی برای او آماده ساخته است».