باب 7 سفر پیدایش (تورات)

  • ۴۱۶۰

و یَهُوَه به نوح گفت: “تو و تمامی اهل خانه ات به کشتی درآیید زیرا تو را در این عصر به حضور خود عادل دیدم. و از همة بهایم پاک هفت هفت نر و ماده با خود بگیر و از بهایم ناپاک دو دو نر و ماده و از پرندگان آسمان نیز هفت هفت نر و ماده را تا نسلی بر روی تمام زمین نگاه داری. زیرا که من بعد از هفت روز دیگر چهل روز و چهل شب باران می بارانم و هر موجودی را که ساخته ام از روی زمین محو می سازم.

باب 6 سفر پیدایش (تورات)

  • ۴۷۲۲

و واقع شد که چون آدمیان شروع کردند به زیاد شدن بر روی زمین و دختران برای ایشان متولد گردیدند پسران خدا دختران آدمیان را دیدند که نیکو منظرند و از هر کدام که خواستند زنان برای خویشتن میگرفتند.و یَهُوَه گفت: “روح من در انسان دائماً داوری نخواهد کرد زیرا که او نیز بشر است. لیکن ایام وی صد و بیست سال خواهد بود. 

باب 5 سفر پیدایش (تورات)

  • ۴۵۵۶

این است کتاب پیدایش آدم در روزی که خدا آدم را آفرید به شبیه خدا او را ساخت. نر و ماده ایشان را آفرید. و ایشان را برکت داد و ایشان را “آدم” نام نهاد در روز آفرینش ایشان. و آدم صد و سی سال بزیست پس پسری به شبیه و بصورت خود آورد و او را شیث نامید. و ایام آدم بعد از آوردن شیث هشتصد سال بود و پسران و دختران آورد. 

باب 4 سفر پیدایش (تورات)

  • ۵۱۰۰

و آدم زن خود حوا را بشناخت و او حامله شده قائن را زایید و گفت: “مردی از یَهُوَه حاصل نمودم.” و بار دیگر برادر او هابیل را زایید. و هابیل گله بان بود و قائن کارکُن زمین بود. و بعد از مرور ایام واقع شد که قائن هدیه ای از محصول زمین برای یَهُوَه آورد. 

باب 3 سفر پیدایش (تورات)

  • ۸۵۸۲

و مار از همه حیوانات صحرا که یَهُوَه خدا ساخته بود هشیارتر بود. و به زن گفت: “آیا خدا حقیقتا گفته است که از همه درختان باغ نخورید؟” زن به مار گفت: “از میوة درختان باغ میخوریم. لکن از میوة درختی که در وسط باغ است خدا گفت از آن مخورید و آن را لمس مکنید مبادا بمیرید. 

باب 2 سفر پیدایش (تورات)

  • ۸۶۸۴

و آسمانها و زمین و همة لشکر آنها تمام شد. و در روز هفتم خدا از همة کار خود که ساخته بود فارغ شد. و در روز هفتم از همة کار خود که ساخته بود آرامی گرفت. پس خدا روز هفتم را مبارک خواند و آنرا تقدیس نمود زیرا که در آن آرام گرفت از همة کار خود که خدا آفرید و ساخت. 

باب اول سفر پیدایش (تورات)

  • ۲۵۶۷۰

در ابتدا خدا آسمانها و زمین را آفرید. و زمین تهی و بایر بود و تاریکی بر روی لجه و روح خدا سطح آبها را فرو گرفت. و خدا گفت: “روشنایی بشود.” و روشنایی شد. و خدا روشنایی را دید که نیکوست و خدا روشنایی را از تاریکی جدا ساخت. و خدا روشنایی را روز نامید و تاریکی را شب نامید. و شام بود و صبح بود روزی اول.

مطالعه آنلاین تورات

  • ۱۶۷۴۰

برای مطالعه آنلاین تورات می توانید ادامه مطلب را مشاهده نمایید.