-
۲۱۵۹
آیا یهود و اسلام وجود جادوگری را تایید می کنند؟
برخلافِ آموزههای مکاتب ماتریالیستی و حتی تصور برخی اندیشمندان اسلامی نظیر ابنادریس که سحر را چشمبندی معرفی میکنند، یهود و اسلام وجود حقیقی سحر و جادو را تأیید میکنند. «تلمود قویاً معتقد است که علم طالعبینی در زندگی انسان نقش تعیینکننده دارد... در تلمود روشهای جادوگری، شعبدهبازی و غیبگویی بسیار است. این کتاب وجود عفریتها را نیز تأیید میکند». برخی از علمای یهودی فراتر رفته و به شرح و توصیف غولها، عفریتها و شیاطین پرداختهاند.
مقابله انبیای یهود و اسلام با جادوگران
مطابق روایات اسلامی و یهودی، در عصر حیات حضرت موسی جادو و سحر بهوفور بهکار میرفت و جادوگران در ملأ عام کارهای خارقالعادهای انجام میدادند و گهگاه با هم مسابقه میدادند تا ببینند سحر کدامیک قویتر است. یکی از نمونههای مشهور جادوگری، پیشگویی ساحران دربارۀ تولد حضرت موسی و اقدامات او برعلیه حاکمیت فرعون بود و همین امر موجب شد تا فرعون تمام نوزادان را به قتل برساند. نمونۀ دیگر مار شدن طنابهای جادوگران در مبارزه با حضرت موسی بود. «این اشخاص مدعی بودند که بر واقعیات آینده تسلط تامی دارند به حدی که بهطور نامعلوم وقوع آنها را غیرواقع توانند نمود و چنان گمان مینمودند که ساحر علاقه با اجنه بلکه با خدایان دارد و هرنوع که بخواهد ایشان را مسخر خواهد ساخت».
متکلمان دربارۀ علت تنوع معجزات پیامبران گفتهاند: علت اصلی این تنوع، تفاوت ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی مردمی بود که پیامبران در میان آنان مبعوث میشدند. معمولاً معجزات پیامبران در زمینههایی بود که در زمان آنان در اوج بودند. مثلاً در دوران حضرت عیسی علم پزشکی رونق فراوان داشت و از این رو، وی با شفا دادن نابینای مادرزاد و زنده کردن مردگان معجزات خود را نمایان ساخت. در زمان پیامبر اسلام ادبیات در اوج بود و ایشان با آوردن معجزۀ قرآن و تحدی با آن (مبارزهطلبی برای آوردن سورهای مثل سورههای قرآن) تمام ادیبان و شاعران را شگفتزده و ناتوان نمود. در دورۀ حضرت موسی نیز جادوگری در اوج خود بود و تمام معجزات موسوی دراینباره رخ داد. اژدها شدن عصا، و ید بیضا نمونههای روشنیاند که موجب شد ساحران و جادوگران به حضرت موسی ایمان بیاورند. معجزات خارقالعادۀ او مانند اژدها کردن عصا، ید بیضا، خون شدن رود نیل، زیاد شدن پشه و مگس و قورباغه، شکافته شدن نیل، جاری شدن شیر و عسل از زمین، و نزول بلدرچین از آسمان، ضمن تحقیر جادوگران، مردم را به قدرت لایزال و حقیقی خداوند متنبه گرداند.
مجازات جادوگری در یهودیت و حقوق اسلامی
ساحر در اصطلاح شرع یهود کسی است که «در عمل و با فعل خود، اقدام به سحر و جادوگری میکند، نه کسی که چشمبندی و شعبدهبازی میکند». تورات ساحران و جادوگران را بهشدت تحقیر میکند و مردم را از تماس و معاشرت با آنان برحذر میدارد: «به اصحاب اجنه توجه نکنید و از جادوگران پرسش نکنید تا خود را به ایشان نجس سازید...». مجازاتی بسیار سخت نیز در تورات برای جادوگران و ساحران تقنین شده است: «زن جادوگر را زنده مگذار».
از نظر تورات علاوه بر ساحر و جادوگر، کسانی هم که از آنان کمک میگیرند یا آنان را پیروی یا همراهی میکنند، به مرگ محکوماند: «و کسی که به سوی صاحبان اجنّه و جادوگران توجه نماید تا در عقب ایشان زنا کند (کنایه از پیروی کردن از ساحران) من روی خود را به ضد آن شخص خواهم گردانید و او را از میان قومش منقطع خواهم ساخت». تورات در ادامه میافزاید: «مرد و زنی که صاحب اجنّه یا جادوگر باشد البته کشته شوند، ایشان را به سنگ سنگسار کنید. خون ایشان بر خود ایشان است».
اسلام نیز با نهی از جادوگری آن را مساوی شرک میداند. پیامبر اسلام میفرماید: «ساحر مسلمان باید کشته شود اما ساحر کافر نه». ایشان دربارۀ چراییِ این امر فرمود: «کفر بزرگتر از جادوگری است. از این رو، سحر و شرک مقرون یکدیگرند». امام صادق مجازات سحر را قتل میداند و میافزاید که اگر ساحر قبل از اقامۀ حد توبه کند حدش ساقط میشود. در حقوق اسلامی ساحر گردن زده میشود.
برگرفته از:
کتاب «اعدام در حقوق یهود و اسلام»، سید ابوالفضل ساقی، انتشارات دانشگاه علوم اسلامی رضوی، صص151-154