-
-
۲۹۹۱
بعد از این وقایع کلام یَهُوَه در رؤیا به ابرام رسیده گفت: “ای ابرام مترس من سپر تو هستم و اجر بسیار عظیم تو.” ابرام گفت: “ای سلطان تعالی یَهُوَه مرا چه خواهی داد و من بی اولاد می روم و مختار خانه ام این العاذار دمشقی است؟” و ابرام گفت: “اینک مرا نسلی ندادی و خانه زادم وارث من است.”