باب 2 سفر تثنیه (تورات)

  • ۱۶۹۶

یهودیت - تورات - دانلود تورات - دانلود عهد عتیق - دانلود کتاب مقدس - مطالعه آنلاین تورات - تورات آنلاین - یهود شناسی - صهیونیسم - دانلود تورات بدون سانسور - دانلود تفسیر تورات - تفسیر عهد عتیق

تثنیه
باب دوم
 

1) پس برگشته چنانکه یَهُوَه به من گفته بود از راه بحرقلزم در بیابان کوچ کردیم و روزهای بسیار کوه سعیر را دور زدیم.

2) پس یَهُوَه مرا خطاب کرده گفت:

3)“دور زدن شما به این کوه بس است بسوی شمال برگردید.

4) و قوم را امر فرموده بگو که شما از حدود برادران خود بنی‌عیسو که در سعیر ساکنند باید بگذرید و ایشان از شما خواهند ترسید پس بسیار احتیاط کنید.

5) و با ایشان منازعه مکنید زیرا که از زمین ایشان بقدر کف پایی هم به شما نخواهم داد چونکه کوه سعیر را به عیسو به ملکیت داده‌ام.

6) خوراک را از ایشان به نقره خریده بخورید و آب را نیز از ایشان به نقره خریده بنوشید.”

7) زیرا که یَهُوَه خدای تو تو را در همة کارهای دستت برکت داده است او راه رفتنت را در این بیابان بزرگ میداند الآن چهل سال است که یَهُوَه خدایت با تو بوده است و به هیچ چیز محتاج نشده‌ای.

8) پس از برادران خود بنی‌عیسو که در سعیر ساکنند از راه عربه از اِیلَت و عصیون‌جابر عبور نمودیم.

9) پس برگشته از راه بیابان موآب گذشتیم و یَهُوَه مرا گفت: “موآب را اذیت مرسان و با ایشان منازعت و جنگ منما زیرا که از زمین ایشان هیچ نصیبی به شما نخواهم داد چونکه عار را به بنی‌لوط برای ملکیت داده‌ام.”

10) ایمیان که قوم عظیم و کثیر و بلندقد مثل عناقیان بودند پیش در آنجا سکونت داشتند.

11) ایشان نیز مثل عناقیان از رفائیان محسوب بودند لیکن موآبیان ایشان را ایمیان میخوانند.

12) و حوریان در سعیر پیشتر ساکن بودند و بنی‌عیسو ایشان را اخراج نموده ایشان را از پیش روی خود هلاک ساختند و در جای ایشان ساکن شدند چنانکه اسرائیل به زمین میراث خود که یَهُوَه به ایشان داده بود کردند.

13) الآن برخیزید و از وادی زار‌َد عبور نمایید. پس از وادی زار‌َد عبور نمودیم.

14) و ایامی که از قادش برنیع راه میرفتیم تا از وادی زار‌َد عبور نمودیم سی و هشت سال بود تا تمامی آن طبقة مردان جنگی از میان اردو تمام شدند چنانکه یَهُوَه برای ایشان قسم خورده بود.

15) و دست یَهُوَه نیز بر ایشان میبود تا ایشان را از میان اردو بالکّل هلاک کند.

16) پس چون جمیع مردان جنگی از میان قوم بالکل مردند

17) آنگاه یَهُوَه مرا خطاب کرده گفت:

18) “تو امروز از عار که سرحد موآب باشد باید بگذری.

19) و چون به مقابل بنی‌عمون برسی ایشان را مرنجان و با ایشان منازعه مکن زیرا که از زمین بنی‌عمون نصیبی به تو نخواهم داد چونکه آنرا به بنی‌لوط به ملکیت داده‌ام.

20) (آن نیز زمین رفائیان شمرده میشود و رفائیان پیشتر ساکن آنجا بودند لیکن عمونیان ایشان را زَمز‌ُمیان میخوانند.

21) ایشان قومی عظیم و کثیر و بلندقد مثل عناقیان بودند و یَهُوَه آنها را از پیش روی ایشان هلاک کرد پس ایشان را اخراج نموده در جای ایشان ساکن شدند.

22) چنانکه برای بنی‌عیسو که در سعیر ساکنند عمل نموده حوریان را از حضور ایشان هلاک ساخته آنها را اخراج نمودند و تا امروز در جای ایشان ساکنند.

23) و عِو‌ّیان را که در دهات تا به غَز‌ّا ساکن بودند کَفتُوریان که از کَفتُور بیرون آمدند هلاک ساخته در جای ایشان ساکن شدند.)

24) پس برخیزید و کوچ کرده از وادی اَرنون عبور کنید اینک سیحونِ اَموری ملک حشبون و زمین او را به دست تو دادم به تصرف آن شروع کن و با ایشان جنگ نما.

25) امروز شروع کرده خوف و ترس تو را بر قومهای زیر تمام آسمان مستولی میگردانم‌ و ایشان آوازة تو را شنیده خواهند لرزید و از ترس تو مضطرب خواهند شد.”

26) پس قاصدان با سخنان صلح‌آمیز از بیابان قَدِیموت نزد سیحون ملک حشبون فرستاده‌گفتم:

27) “اجازت بده که از زمین تو بگذرم به شاهراه خواهم رفت و به طرف راست یا چپ میل نخواهم کرد.

28) خوراک را به نقره به من بفروش تا بخورم و آب را به نقره به من بده تا بنوشم فقط اجازت بده تا بر پایهای خود بگذرم.

29) چنانکه بنی‌عیسو که در سعیر ساکنند و موآبیان که در عار ساکنند به من رفتار نمودند تا از اُرد‌ُن به زمینی که یَهُوَه خدای ما به ما میدهد عبور نمایم.”

30) اما سیحون ملک حشبون نخواست که ما را از سرحد خود راه بدهد زیرا که یَهُوَه خدای تو روح او را به قساوت و دل او را به سختی واگذاشت تا او را چنانکه امروز شده است به دست تو تسلیم نماید.

31) و یَهُوَه مرا گفت: “اینک به تسلیم نمودن سیحون و زمین او به دست تو شروع کردم پس بنا به تصرف آن بنما تا زمین او را مالک شوی.”

32) آنگاه سیحون با تمامی قوم خود به مقابلة ما برای جنگ کردن در یاهص بیرون آمدند.

33) و یَهُوَه خدای ما او را به دست ما تسلیم نموده او را با پسرانش و جمیع قومش زدیم.

34) و تمامی شهرهای او را در آنوقت گرفته مردان و زنان و اطفال هر شهر را هلاک کردیم که یکی را باقی نگذاشتیم.

35) لیکن بهایم را با غنیمت شهرهایی که گرفته بودیم برای خود به غارت بردیم.

36) از عروعیر که بر کنارة وادی اَرنون است و شهری که در وادی است تا جِلعاد قریه‌ای نبود که به ما ممتنع باشد یَهُوَه خدای ما همه را به ما تسلیم نمود.

37) لیکن به زمین بنی‌عمون و به تمامی کنارة وادی یبوق و شهرهای کوهستان و به هرجایی که یَهُوَه خدای ما نهی فرموده بود‌ نزدیک نشدیم.


براساس نسخه «کتاب مقدس یعنی عهد عتیق و عهد جدید»، لندن، 1904 میلادی
تنظیم و ویرایش: پژوهش های حقوق و ادیان (bjes.ir)

پیدایش

خروج

لاویان

اعداد

تثنیه

باب 1

باب 1

باب 1

باب 1

باب 1

باب 2

باب 2

باب 2

باب 2

باب 2

باب 3

باب 3

باب 3

باب 3

باب 3

باب 4

باب 4

باب 4

باب 4

باب 4

باب 5

باب 5

باب 5

باب 5

باب 5

باب 6

باب 6

باب 6

باب 6

باب 6

باب 7

باب 7

باب 7

باب 7

باب 7

باب 8

باب 8

باب 8

باب 8

باب 8

باب 9

باب 9

باب 9

باب 9

باب 9

باب 10

باب 10

باب 10

باب 10

باب 10

باب 11

باب 11

باب 11

باب 11

باب 11

باب 12

باب 12

باب 12

باب 12

باب 12

باب 13

باب 13

باب 13

باب 13

باب 13

باب 14

باب 14

باب 14

باب 14

باب 14

باب 15

باب 15

باب 15

باب 15

باب 15

باب 16

باب 16

باب 16

باب 16

باب 16

باب 17

باب 17

باب 17

باب 17

باب 17

باب 18

باب 18

باب 18

باب 18

باب 18

باب 19

باب 19

باب 19

باب 19

باب 19

باب 20

باب 20

باب 20

باب 20

باب 20

باب 21

باب 21

باب 21

باب 21

باب 21

باب 22

باب 22

باب 22

باب 22

باب 22

باب 23

باب 23

باب 23

باب 23

باب 23

باب 24

باب 24

باب 24

باب 24

باب 24

باب 25

باب 25

باب 25

باب 25

باب 25

باب 26

باب 26

باب 26

باب 26

باب 26

باب 27

باب 27

باب 27

باب 27

باب 27

باب 28

باب 28

-

باب 28

باب 28

باب 29

باب 29

-

باب 29

باب 29

باب 30

باب 30

-

باب 30

باب 30

باب 31

باب 31

-

باب 31

باب 31

باب 32

باب 32

-

باب 32

باب 32

باب 33

باب 33

-

باب 33

باب 33

باب 34

باب 34

-

باب 34

باب 34

باب 35

باب 35

-

باب 35

-

باب 36

باب 36

-

باب 36

-

باب 37

باب 37

-

-

-

باب 38

باب 38

-

-

-

باب 39

باب 39

-

-

-

باب 40

باب 40

-

-

-

باب 41

-

-

-

-

باب 42

-

-

-

-

باب 43

-

-

-

-

باب 44

-

-

-

-

باب 45

-

-

-

-

باب 46

-

-

-

-

باب 47

-

-

-

-

باب 48

-

-

-

-

باب 49

-

-

-

-

باب 50

-

-

-

-

-

-

-

-

-