باب 3 سفر تثنیه (تورات)

  • ۱۱۹۹
تثنیه
باب سوم

 

1) پس برگشته به راه باشان رفتیم و عوج ملک باشان با تمامی قوم خود به مقابلة ما بیرون آمده در اَدر‌َعِی جنگ کرد.

2) و یَهُوَه مرا گفت: “از او مترس زیرا که او و تمامی قومش و زمینش را به دست تو تسلیم نموده‌ام تا بطوری که با سیحون ملک اموریان که در حشبون ساکن بود عمل نمودی با وی نیز عمل نمایی.”

3) پس یَهُوَه خدای ما عوج ملک باشان را نیز و تمامی قومش را به دست ما تسلیم نموده او را به حدی شکست دادیم که احدی از برای وی باقی نماند.

4) و در آنوقت همة شهرهایش را گرفتیم و شهری نماند که از ایشان نگرفتیم یعنی شصت شهر و تمامی مرزبوم اَرجوب که مملکت عوج در باشان بود.

5) جمیع اینها شهرهای حصاردار با دیوارهای بلند و دروازه‌ها و پشت‌بندها بود سوای قُرای بی‌حصارِ بسیار کثیر.

6) و آنها را بالکل‌ّ هلاک کردیم چنانکه با سیحون ملک حشبون کرده بودیم هر شهر را با مردان و زنان و اطفال هلاک ساختیم.

7) و تمامی بهایم و غنیمت شهرها را برای خود به غارت بردیم.

8) و در آن وقت زمین را از دست دو ملک اَموریان که به آن طرف اُرد‌ُن بودند از وادی اَرنُون تا جبل حرمون گرفتیم.

9) (و این حرمون را صیدونیان سِریون میخوانند و اموریان آنرا سِنیر میخوانند.)

10) تمام شهرهای هامون و تمامی جلعاد و تمامی باشان تا سلخَه و اَدر‌َعِی که شهرهای مملکت عوج در باشان بود.

11) زیرا که عوج ملک باشان از بقیة رفائیان تنها باقی مانده بود. اینک تخت خواب او تخت آهنین است آیا آن در ر‌ََبت بنی‌عمون نیست. و طولش نُه ذراع و عرضش چهار ذراع برحسب ذراع آدمی میباشد.

12)  و این زمین را در آن وقت به تصرف آوردیم و آنرا از عروعیر که برکنار وادی ارنون است و نصف کوهستان جلعاد و شهرهایش را به رؤبینیان و جادیان دادم.

13) و بقیه جلعاد و تمامی باشان را که مملک عوج باشد به نصف سبط منسی دادم یعنی تمامی مرزبوم ارجوب را با تمامی باشان که زمین رفائیان نامیده میشود.

14) یائیر بن‌منسی تمامی مرزبوم ارجوب را تا حد‌ّ جشوریان و معکِیان گرفت و آنها را تا امروز به اسم خود باشان حو‌ُّوت یائیر نامید.

15) و جلعاد را به ماکیر دادم.

16) و به رؤبینیان و جادیان از جلعاد تا وادی اِرنون هم وسط وادی و هم کناره‌اش تا وادی یبوق را که حد بنی‌عمون باشد دادم.

17) و عر‌َبه را نیز و اُرد‌ُن و کناره‌اش را از کِنّرِت تا دریای عربه که بحرالملح باشد زیر دامنه‌های فِسجه به طرف مشرق دادم.

18) و در آن وقت به شما امر فرموده گفتم: “یَهُوَه خدای شما این زمین را به شما داده است تا آنرا به تصرف آورید پس جمیع مردان جنگی شما مهیا شده‌ پیش روی برادران خود بنی‌اسرائیل عبور کنید.

19) لیکن زنان و اطفال و مواشی شما چونکه میدانم مواشی بسیار دارید در شهرهای شما که به شما دادم بمانند

20) تا یَهُوَه به برادران شما مثل شما آرامی دهد و ایشان نیز زمینی را که یَهُوَه خدای شما به آنطرف اُرد‌ُن به ایشان میدهد به تصرف آورند آنگاه هر یکی از شما به ملک خود که به شما دادم برگردید.”

21) و در آن وقت یوشع را امر فرموده گفتم: “هرآنچه یَهُوَه خدای شما به این دو پادشاه کرده است چشمان تو دید. پس یَهُوَه با تمامی ممالکی که بسوی آنها عبور میکنی چنین خواهد کرد.

22) از ایشان مترسید زیرا که یَهُوَه خدای شماست که برای شما جنگ میکند.”

23) و در آنوقت نزد یَهُوَه استغاثه کرده گفتم:

24) “ای سلطان تعالی یَهُوَه تو به نشان دادن عظمت و دست قوی خود به بنده‌ات شروع کرده‌ای زیرا کدام خداست در آسمان یا در زمین که مثل اعمال و جبروت تو میتواند عمل نماید.

25) تمنّا اینکه عبور نمایم و زمین نیکو را که به آنطرف اُرد‌ُن است و این کوه نیکو و لُبنان را ببینم.”

26) لیکن یَهُوَه بخاطر شما با من غضبناک شده مرا اجابت ننمود و یَهُوَه مرا گفت: “تو را کافی است. بار دیگر دربارة این امر با من سخن مگو.

27) به قله فِسًجه برآی و چشمان خود را به طرف مغرب و شما ل و جنوب و مشرق بلند کرده به چشمان خود ببین زیرا که از این اُرد‌ُن نخواهی گذشت.

28) اما یوشع را امر فرموده او را دلیر و قوی گردان زیرا که او پیش این قوم عبور نموده زمینی را که تو خواهی دید برای ایشان تقسیم خواهد نمود.”

29) پس در در‌ّه در برابر بیت فَغُور توقف نمودیم.


براساس نسخه «کتاب مقدس یعنی عهد عتیق و عهد جدید»، لندن، 1904 میلادی
تنظیم و ویرایش: اندیشکده اریحا (bjes.ir)

پیدایش

خروج

لاویان

اعداد

تثنیه

باب 1

باب 1

باب 1

باب 1

باب 1

باب 2

باب 2

باب 2

باب 2

باب 2

باب 3

باب 3

باب 3

باب 3

باب 3

باب 4

باب 4

باب 4

باب 4

باب 4

باب 5

باب 5

باب 5

باب 5

باب 5

باب 6

باب 6

باب 6

باب 6

باب 6

باب 7

باب 7

باب 7

باب 7

باب 7

باب 8

باب 8

باب 8

باب 8

باب 8

باب 9

باب 9

باب 9

باب 9

باب 9

باب 10

باب 10

باب 10

باب 10

باب 10

باب 11

باب 11

باب 11

باب 11

باب 11

باب 12

باب 12

باب 12

باب 12

باب 12

باب 13

باب 13

باب 13

باب 13

باب 13

باب 14

باب 14

باب 14

باب 14

باب 14

باب 15

باب 15

باب 15

باب 15

باب 15

باب 16

باب 16

باب 16

باب 16

باب 16

باب 17

باب 17

باب 17

باب 17

باب 17

باب 18

باب 18

باب 18

باب 18

باب 18

باب 19

باب 19

باب 19

باب 19

باب 19

باب 20

باب 20

باب 20

باب 20

باب 20

باب 21

باب 21

باب 21

باب 21

باب 21

باب 22

باب 22

باب 22

باب 22

باب 22

باب 23

باب 23

باب 23

باب 23

باب 23

باب 24

باب 24

باب 24

باب 24

باب 24

باب 25

باب 25

باب 25

باب 25

باب 25

باب 26

باب 26

باب 26

باب 26

باب 26

باب 27

باب 27

باب 27

باب 27

باب 27

باب 28

باب 28

-

باب 28

باب 28

باب 29

باب 29

-

باب 29

باب 29

باب 30

باب 30

-

باب 30

باب 30

باب 31

باب 31

-

باب 31

باب 31

باب 32

باب 32

-

باب 32

باب 32

باب 33

باب 33

-

باب 33

باب 33

باب 34

باب 34

-

باب 34

باب 34

باب 35

باب 35

-

باب 35

-

باب 36

باب 36

-

باب 36

-

باب 37

باب 37

-

-

-

باب 38

باب 38

-

-

-

باب 39

باب 39

-

-

-

باب 40

باب 40

-

-

-

باب 41

-

-

-

-

باب 42

-

-

-

-

باب 43

-

-

-

-

باب 44

-

-

-

-

باب 45

-

-

-

-

باب 46

-

-

-

-

باب 47

-

-

-

-

باب 48

-

-

-

-

باب 49

-

-

-

-

باب 50

-

-

-

-

-

-

-

-

-