-
۳۸۴۰
باب یازدهم
1) و تمام جهان را یک زبان و یک لغت بود.
2) و واقع شد که چون از مشرق کوچ میکردند همواری ای در زمین شنعار یافتند و در آنجا سکنی گرفتند.
3) و به یکدیگر گفتند: “بیایید خشتها بسازیم و آنها را خوب بپریم.” و ایشان را آجر به جای سنگ بود و قیر به جای گچ.
4) و گفتند:“بیایید شهری برای خود بنا نهیم و برجی را که سرش به آسمان برسد تا نامی برای خویشتن پیدا کنیم مبادا بر روی تمام زمین پراکنده شویم.”
5) و یَهُوَه نزول نمود تا شهر و برجی را که بنی آدم بنا میکردند ملاحظه نماید.
6) و یَهُوَه گفت: “همانا قوم یکی است و جمیع ایشان را یک زبان و این کار را شروع کرده اند و الآن هیچ کاری که قصد آن بکنند از ایشان ممتنع نخواهد شد.
7) اکنون نازل شویم و زبان ایشان را در آنجا مشوش سازیم تا سخن یکدیگر را نفهمند.”
8) پس یَهُوَه ایشان را از آنجا بر روی تمام زمین پراکنده ساخت و از بنای شهر باز ماندند.
9) از آن سبب آنجا را بابل نامیدند زیرا که در آنجا یَهُوَه لغت تمامی اهل جهان را مشوش ساخت. و یَهُوَه ایشان را از آنجا بر روی تمام زمین پراکنده نمود.
10) این است پیدایش سام. چون سام صد ساله بود اَرفکشاد را دو سال بعد از طوفان آورد.
11) و سام بعد از آوردن ارفکشاد پانصد سال زندگانی کرد و پسران و دختران آورد.
12) و ارفکشاد سی و پنج سال بزیست و شالح را آورد.
13) و ارفکشاد بعد از آوردن شالح چهارصد و سه سال زندگانی کرد و پسران و دختران آورد.
14) و شالح سی سال بزیست و عابر را آورد.
15) و شالح بعد از آوردن عابر چهارصد و سه سال زندگانی کرد و پسران و دختران آورد.
16) و عابر سی و چهار سال بزیست و فالج را آورد.
17) و عابر بعد از آوردن فالج چهارصد و سی سال زندگانی کرد و پسران و دختران آورد.
18) و فالج سی سال بزیست و رَعو را آورد.
19) و فالج بعد از آوردن رعو دویست و نه سال زندگانی کرد و پسران و دختران آورد.
20) و رعو سی و دو سال بزیست و سروج را آورد.
21) و رعو بعد از آوردن سروجدویست و هفت سال زندگانی کرد و پسران و دختران آورد.
22) و سروج سی سال بزیست و ناحور را آورد.
23) و سروج بعد از آوردن ناحور دویست سال بزیست و پسران و دختران آورد.
24) و ناحور بیست و نه سال بزیست و تارح را آورد.
25) و ناحور بعد از آوردن تارح صد و نوزده سال زندگانی کرد و پسران و دختران آورد.
26) و تارح هفتاد سال بزیست و اَبرام و ناحور و هاران را آورد.
27) و این است پیدایش تارح که تارح ابرام و ناحور و هاران را آورد و هاران لوط را آورد.
28) و هاران پیش پدر خود تارح در زادبوم خویش در اورِ کلدانیان بمرد.
29) و ابرام و ناحور زنان برای خود گرفتند. زن ابرام را سارای نام بود. و زن ناحور را ملکَه نام بود دختر هاران پدر ملکَه و پدر یسکَه.
30) اما سارای نازاد مانده ولدی نیاورد.
31) پس تارح پسر خود ابرام و نوادة خود لوط پسر هاران و عروس خود سارای زوجة پسرش ابرام را برداشته با ایشان از اور کلدانیان بیرون شدند تا به ارض کنعان بروند و به حران رسیده در آنجا توقف نمودند.
32) و مدت زندگانی تارح دویست و پنج سال بود و تارح در حران مرد.
برگرفته از نسخه خطی «کتاب مقدس یعنی عهد عتیق و عهد جدید»، Unwin Brothers، لندن، 1904 میلادی
تنظیم و ویرایش: اندیشکده اریحا (bjes.ir)
پیدایش |
خروج |
لاویان |
اعداد |
تثنیه |
- |
||||
- |
||||
- |
||||
- |
||||
- |
||||
- |
||||
- |
||||
- |
- |
|||
- |
- |
|||
- |
- |
- |
||
- |
- |
- |
||
- |
- |
- |
||
- |
- |
- |
||
- |
- |
- |
- |
|
- |
- |
- |
- |
|
- |
- |
- |
- |
|
- |
- |
- |
- |
|
- |
- |
- |
- |
|
- |
- |
- |
- |
|
- |
- |
- |
- |
|
- |
- |
- |
- |
|
- |
- |
- |
- |
|
- |
- |
- |
- |
|
- |
- |
- |
- |
- |