باب 34 سفر خروج (تورات)

  • ۱۸۲۲

خروج

باب سی و چهارم
 

1)     و یَهُوَه به موسی گفت: “دو لوح سنگی مثل اولین برای خود بتراش و سخنانی را که بر لوحهای اول بود و شکستی بر این لوحها خواهم نوشت.

2)     و بامدادان حاضر شو و صبحگاهان به کوه سینا بالا بیا و در آنجا نزد من بر قله کوه بایست.

3)     و هیچکس با تو بالا نیاید و هیچکس نیز در تمامی کوه دیده نشود و گله و رمه نیز به طرف این کوه چرا نکند.”

4)     پس موسی دو لوح سنگی مثل اولین تراشید و بامدادان برخاسته به کوه سینا بالا آمد چنانکه یَهُوَه او را امر فرموده بود و دو لوح سنگی را به دست خود برداشت.

5)     و یَهُوَه در ابر نازل شده در آنجا با وی بایستاد و به نام یَهُوَه ندا درداد.

6)     و یَهُوَه پیش روی وی عبور کرده ندا در داد که “یَهُوَه یَهُوَه خدای رحیم و رئوف و دیر خشم و کثیر احسان و وفا

7)     نگاه دارندة رحمت برای هزاران و آمرزندة خطا و عصیان و گناه لکن گناه را هرگز بی سزا نخواهد گذاشت بلکه خطایای پدران را بر پسران و پسران پسران ایشان تا پشت سوم و چهارم خواهد گرفت.”

8)     و موسی به زودی رو به زمین نهاده سجده کرد.

9)     و گفت: “ای یَهُوَه اگر فی الحقیقه منظور نظر تو شده ام مستدعی آنکه یَهُوَه در میان ما بیاید زیرا که این قوم گردنکش میباشند پس خطا و گناه ما را بیامرز و ما را میراث خود بساز.”

10)  گفت: “ اینک عهدی میبندم و در نظر تمامی قوم تو کارهای عجیب میکنم که در تمامی جهان و در جمیع امتها کرده نشده باشد و تمامی این قومی که تو در میان ایشان هستی کار یَهُوَه را خواهند دید زیرا که این کاری که با تو خواهم کرد کاری هولناک است.

11)  آنچه را من امروز به تو امر میفرمایم نگاه دار. اینک من از پیش روی تو اموریان و کنعانیان و حتیان و فرزیان و حویان و یبوسیان را خواهم راند.

12)  با حذر باش که با ساکنان آن زمین که تو بدانجا میروی عهد نبندی مبادا در میان شما دامی باشد.

13)  بلکه مذبهای ایشان را منهدم سازید و بتهای ایشان را بشکنید و اشیریم ایشان را قطع نمایید.

14)  زنهار خدای غیر را عبادت منما زیرا یَهُوَه که نام او غیور است خدای غیور است.

15)  زنهار با ساکنان آن زمین عهد مبند والّا از عقب خدایان ایشان زنا میکنند و نزد خدایان ایشان قربانی میگذرانند و تو را دعوت مینمایند و از قربانیهای ایشان میخوری.

16)  و از دختران ایشان برای پسران خود میگیری و چون دختران ایشان از عقب خدایان خود زنا کنند آنگاه پسران شما را در پیروی خدایان خود مرتکب زنا خواهند نمود.

17)  خدایان ریخته شده برای خویشتن مساز.

18)  عید فطیر را نگاه دار و هفت روز نان فطیر چنانکه تو را امر فرمودم در وقت معین در ماه اَبیب بخور زیرا که در ماه ابیب از مصر بیرون آمدی.

19)  هر که رحم را گشاید از آن من است و هر نخستزادة ذکور از مواشی تو چه از گاو چه از گوسفند

20)  و برای نخستزادة الاغ بره ای فدیه بده و اگر فدیه ندهی گردنش را بشکن و هر نخستزاده ای از پسرانت را فدیه بده. و هیچکس به حضور من تهی دست حاضر نشود.

21)  شش روز مشغول باش و روز هفتمین سبَت را نگاه دار. در وقت شیار و در حصاد سبَت را نگاه دار.

22)  و عید هفته ها را نگاهدار یعنی عید نوبرحصاد گندم و عید جمع در تحویل سال.

23)  سالی سه مرتبه همة ذکورانت به حضور سلطان تعالی یَهُوَه خدای اسرائیل حاضر شوند.

24)  زیرا که امتها را از پیش روی تو خواهم راند و حدود تو را وسیع خواهم گردانید. و هنگامی که در هر سال سه مرتبه میآیی تا به حضور یَهُوَه خدای خود حاضر شوی هیچکس زمین تو را طمع نخواهد کرد.

25)  خون قربانی مرا با خمیرمایه مگذران و قربانی عید فِصَح تا صبح نماند.

26)  نخستین نوبر زمین خود را به خانة یَهُوَه خدای خود بیاور. و بزغاله را در شیر مادرش مپز.”

27)  و یَهُوَه به موسی گفت: “این سخنان را تو بنویس زیرا که به حسب این سخنان عهد با تو و با اسرائیل بسته ام.”

28)  و چهل روز و چهل شب آنجا نزد یَهُوَه بوده نان نخورد و آب ننوشید و او سخنان عهد یعنی ده کلام را بر لوحها نوشت.

29)  و چون موسی از کوه سینا بزیر میآمد و دو لوح سنگی در دست موسی بود هنگامی که از کوه بزیر میآمد واقع شد که موسی ندانست که به سبب گفتگوی با او پوست چهرة وی میدرخشید.

30)  اما هارون و جمیع بنی اسرائیل موسی را دیدند که اینک پوست چهرة او میدرخشد. پس ترسیدند که نزدیک او بیایند.

31)  و موسی ایشان را خواند و هارون و همة سرداران جماعت نزد او برگشتند و موسی بدیشان سخن گفت.

32)  و بعد از آن همة بنی اسرائیل نزدیک آمدند و آنچه یَهُوَه در کوه سینا بدو گفته بود بدیشان امر فرمود.

33)  و چون موسی از سخن گفتن با ایشان فارغ شد نقابی بر روی خود کشید.

34)  و چون موسی به حضور یَهُوَه داخل میشد که با وی گفتگو کند نقاب را برمیداشت تا بیرون آمدن او. پس بیرون آمده آنچه به وی امر شده بود به بنی اسرائیل میگفت.

35)  و بنی اسرائیل روی موسی را می دیدند که پوست چهرة او میدرخشد. پس موسی نقاب را به روی خود باز میکشید تا وقتیکه برای گفتگوی او میرفت.
ترجمه: انجمن پخش کتب مقدسه
تهیه و تنظیم: اندیشکده اریحا (bjes.ir)

پیدایش

خروج

لاویان

اعداد

تثنیه

باب 1

باب 1

باب 1

باب 1

باب 1

باب 2

باب 2

باب 2

باب 2

باب 2

باب 3

باب 3

باب 3

باب 3

باب 3

باب 4

باب 4

باب 4

باب 4

باب 4

باب 5

باب 5

باب 5

باب 5

باب 5

باب 6

باب 6

باب 6

باب 6

باب 6

باب 7

باب 7

باب 7

باب 7

باب 7

باب 8

باب 8

باب 8

باب 8

باب 8

باب 9

باب 9

باب 9

باب 9

باب 9

باب 10

باب 10

باب 10

باب 10

باب 10

باب 11

باب 11

باب 11

باب 11

باب 11

باب 12

باب 12

باب 12

باب 12

باب 12

باب 13

باب 13

باب 13

باب 13

باب 13

باب 14

باب 14

باب 14

باب 14

باب 14

باب 15

باب 15

باب 15

باب 15

باب 15

باب 16

باب 16

باب 16

باب 16

باب 16

باب 17

باب 17

باب 17

باب 17

باب 17

باب 18

باب 18

باب 18

باب 18

باب 18

باب 19

باب 19

باب 19

باب 19

باب 19

باب 20

باب 20

باب 20

باب 20

باب 20

باب 21

باب 21

باب 21

باب 21

باب 21

باب 22

باب 22

باب 22

باب 22

باب 22

باب 23

باب 23

باب 23

باب 23

باب 23

باب 24

باب 24

باب 24

باب 24

باب 24

باب 25

باب 25

باب 25

باب 25

باب 25

باب 26

باب 26

باب 26

باب 26

باب 26

باب 27

باب 27

باب 27

باب 27

باب 27

باب 28

باب 28

-

باب 28

باب 28

باب 29

باب 29

-

باب 29

باب 29

باب 30

باب 30

-

باب 30

باب 30

باب 31

باب 31

-

باب 31

باب 31

باب 32

باب 32

-

باب 32

باب 32

باب 33

باب 33

-

باب 33

باب 33

باب 34

باب 34

-

باب 34

باب 34

باب 35

باب 35

-

باب 35

-

باب 36

باب 36

-

باب 36

-

باب 37

باب 37

-

-

-

باب 38

باب 38

-

-

-

باب 39

باب 39

-

-

-

باب 40

باب 40

-

-

-

باب 41

-

-

-

-

باب 42

-

-

-

-

باب 43

-

-

-

-

باب 44

-

-

-

-

باب 45

-

-

-

-

باب 46

-

-

-

-

باب 47

-

-

-

-

باب 48

-

-

-

-

باب 49

-

-

-

-

باب 50

-

-

-

-

-

-

-

-

-