-
۲۹۶۷
باب چهاردهم
1) و واقع شد در ایام امرافل ملک شنعار و اریوک ملک اَلاّسار و کَدر لاعمر ملک عیلام و تدعال ملک امتها
2) که ایشان با بارع ملک سدوم و بر شاع ملک عموره و شناب ملک ادمه و شَمئیبر ملک صبوئیم و ملک بالع که صوغر باشد جنگ کردند.
3) این همه در وادی سدیم که بحرالملح باشد با هم پیوستند.
4) دوازده سال کدرلاعمر را بندگی کردند و در سال سیزدهم بر وی شوریدند.
5) و در سال چهاردهم کدرلاعمر با ملوکی که با وی بودند آمده رفائیان را در عشتروت قَرًنَین و زوزیان را در هام و ایمیان را در شاوه قریتَین شکست دادند.
6) و حوریان را در کوه ایشان سعیر تا ایل فاران که متصل به صحراست.
7) پس برگشته به عین مشفاط که قادش باشد آمدند و تمام مرز و بوم عمالَقه و اموریان را نیز که در حصّون تامار ساکن بودند شکست دادند.
8) آنگاه ملک سدوم و ملک عموره و ملک ادمه و ملک صبوئیم و ملک بالع که صُوغَر باشد بیرون آمده با ایشان در وادی سدیم صف آرایی نمودند
9) با کدرلاعمر ملک عیلام و تدعال ملک امتها و امرافل ملک شنعار و اریوک ملک الاسار چهار ملک با پنج.
10) و وادی سدیم پر از چاههای قیر بود. پس ملوک سدوم و عموره گریخته در آنجا افتادند و باقیان به کوه فرار کردند.
11) و جمیع اموال سدوم و عموره را با تمامی مأکولات آنها گرفته برفتند.
12) و لوط برادرزادة اَبرام را که سدوم ساکن بود با آنچه داشت برداشته رفتند.
13) و یکی که نجات یافته بود آمده ابرام عبرانی را خبر داد. و او در بلوطستان ممری اَموری که برادر اشکول و عانر بود ساکن بود. و ایشان با ابرام هم عهد بودند.
14) چون ابرام از اسیری برادر خود آگاهی یافت سیصد و هجده تن از خانه زادان کارآزمودة خود را بیرون آورده در عقب ایشان تا دان بتاخت.
15) شبانگاه او و ملازمانش بر ایشان فرقه فرقه شده ایشان را شکست داده تا به حوبه که به شمال دمشق واقع است تعاقب نمودند.
16) و همة اموال را باز گرفت و برادر خود لوط و اموال او را نیز با زنان و مردان باز آورد.
17) و بعد از مراجعت وی از شکست دادن کدرلاعمر و ملوکی که با وی بودند ملک سدوم تا به وادی شاوه که وادی الملک باشد به استقبال وی بیرون آمد.
18) و ملکیصدق ملک سالیم نان و شراب بیرون آورد. و او کاهن خدای تعالی بود
19) و او را مبارک خوانده گفت: “مبارک باد ابرام از جانب خدای تعالی مالک آسمان و زمین
20) و متبارک باد خدای تعالی که دشمنانت را به دستت تسلیم کرد.” و او را از هر چیز ده یک داد.
21) و ملک سدوم به ابرام گفت: “مردم را به من واگذار و اموال را برای خود نگاه دار.”
22) ابرام به ملک سدوم گفت: “دست خود را به یَهُوَه خدای تعالی مالک آسمان و زمین برافراشتم
23) که از اموال تو رشته ای یا دُوّال نعلینی برنگیرم مبادا گویی “ من ابرام را دولتمند ساختم”.
24) مگر فقط آنچه جوانان خوردند و بهرة عانر و اشکول و ممری که همراه من رفتند ایشان بهرة خود را بردارند.”
برگرفته از نسخه خطی «کتاب مقدس یعنی عهد عتیق و عهد جدید»، Unwin Brothers، لندن، 1904 میلادی
تنظیم و ویرایش: اندیشکده اریحا (bjes.ir)
پیدایش |
خروج |
لاویان |
اعداد |
تثنیه |
- |
||||
- |
||||
- |
||||
- |
||||
- |
||||
- |
||||
- |
||||
- |
- |
|||
- |
- |
|||
- |
- |
- |
||
- |
- |
- |
||
- |
- |
- |
||
- |
- |
- |
||
- |
- |
- |
- |
|
- |
- |
- |
- |
|
- |
- |
- |
- |
|
- |
- |
- |
- |
|
- |
- |
- |
- |
|
- |
- |
- |
- |
|
- |
- |
- |
- |
|
- |
- |
- |
- |
|
- |
- |
- |
- |
|
- |
- |
- |
- |
|
- |
- |
- |
- |
- |