-
۱۰۳۲
1) و بعد از آن موسی و هارون آمده به فرعون گفتند: “یَهُوَه خدای اسرائیل چنین میگوید: قوم مرا رها کن تا برای من در صحرا عید نگاه دارند.”
2) فرعون گفت: “یَهُوَه کیست که قول او را بشنوم و اسرائیل را رهایی دهم؟ یَهُوَه را نمیشناسم و اسرائیل را نیز رها نخواهم کرد.”
3)گفتند: “خدای عبرانیان ما را ملاقات کرده است پس الآن سفر سه روزه به صحرا برویم و نزد یَهُوَه خدای خود قربانی بگذرانیم مبادا ما را به وبا یا شمشیر مبتلا سازد.”
4) پس پادشاه مصر بدیشان گفت: “ای موسی و هارون چرا قوم را از کارهای ایشان باز میدارید؟ به شغلهای خود بروید!”
5) و فرعون گفت: “اینک الآن اهل زمین بسیارند و ایشان را از شغلهای ایشان بیکار میسازید.”
6) در آنروز فرعون سرکاران و ناظران قوم خود را قدغن فرموده گفت:
7) “بعد از این کاه برای خشت سازی مثل سابق بدین قوم مدهید. خود بروند و کاه برای خویشتن جمع کنند
8)و همان حساب خشتهایی را که پیشتر میساختند برایشان بگذارید و از آن هیچ کم مکنید زیرا کاهلند و از اینرو فریاد میکنند و میگویند: برویم تا برای خدای خود قربانی گذرانیم.
9) و خدمت ایشان سخت تر شود تا در آن مشغول شوند و به سخنان باطل اعتنا نکنند.”
10) پس سرکاران و ناظران قوم بیرون آمدهقوم را خطاب کرده گفتند: “فرعون چنین میفرماید که من کاه به شما نمیدهم.
11) خود بروید و کاه برای خود از هرجا که بیابید بگیرید و از خدمت شما هیچ کم نخواهد شد.”
12) پس قوم در تمامی زمین مصر پراکنده شدند تا خاشاک به عوض کاه جمع کنند.
13) و سرکاران ایشان را شتابانیده گفتند: “کارهای خود را تمام کنید یعنی حساب هر روز را در روزش مثل وقتی که کاه بود.”
14) و ناظران بنی اسرائیل را که سرکاران فرعون بر ایشان گماشته بودند میزدند و میگفتند: “چرا خدمت معین خشت سازی خود را در این روزها مثل سابق تمام نمیکنید؟”
15) آنگاه ناظران بنی اسرائیل آمده نزد فرعون فریاد کرده گفتند: “چرا به بندگان خود چنین میکنی؟”
16) کاه به بندگانت نمیدهند و میگویند: خشت برای ما بسازید! و اینک بندگانت را میزنند و اما خطا از قوم تو میباشد.”
17) گفت: “کاهل هستید. شما کاهلید! از این سبب شما میگویید: برویم و برای یَهُوَه قربانی بگذرانیم.
18) اکنون رفته خدمت بکنید و کاه به شما داده نخواهد شد و حساب خشت را خواهید داد.”
19) و ناظران بنی اسرائیل دیدند که در بدی گرفتار شده اند زیرا گفت: “از حساب یومیة خشتهای خود هیچ کم مکنید.”
20) و چون از نزد فرعون بیرون آمدند به موسی و هارون برخوردند که برای ملاقات ایشان ایستاده بودند.
21) و بدیشان گفتند: “یَهُوَه بر شما بنگرد و داوری فرماید! زیرا که رایحة ما را نزد فرعون و ملازمانش متعفن ساخته اید و شمشیری به دست ایشان داده اید تا ما را بکشند.”
22) آنگاه موسی نزد یَهُوَه برگشته گفت: “یَهُوَها چرا بدین قوم بدی کردی؟ و برای چه مرا فرستادی؟
23) زیرا از وقتیکه نزد فرعون آمدم تا به نام تو سخن گویم بدین قوم بدی کرده است و قوم خود را هرگز خلاصی ندادی.”
ترجمه: انجمن پخش کتب مقدسه
تهیه و تنظیم: اندیشکده اریحا (bjes.ir)
پیدایش |
خروج |
لاویان |
اعداد |
تثنیه |
- |
||||
- |
||||
- |
||||
- |
||||
- |
||||
- |
||||
- |
||||
- |
- |
|||
- |
- |
|||
- |
- |
- |
||
- |
- |
- |
||
- |
- |
- |
||
- |
- |
- |
||
- |
- |
- |
- |
|
- |
- |
- |
- |
|
- |
- |
- |
- |
|
- |
- |
- |
- |
|
- |
- |
- |
- |
|
- |
- |
- |
- |
|
- |
- |
- |
- |
|
- |
- |
- |
- |
|
- |
- |
- |
- |
|
- |
- |
- |
- |
|
- |
- |
- |
- |
- |